این صندلی جای چه کسی است؟

نوشتاری درباره هوش و جایگاه اجتماعی انسان‌ها

جامعه با جایگاه  دادن به افرادی که عدد بالایی را در آزمون‌های هوش کسب می‌کنند، تقلایی را در آدم‌ها برای فهمیدن ضریب هوشی ایجاد کرد. این تلاش گاهی منجر به یأس و پذیرش می‌شد و گاهی منجر به غرور و خودبزرگ‌بینی‌های بیش از حد.

پیش از اینکه چیزی تحت عنوان آزمون‌های هوش مطرح شود، وضعیت اقتصادی و اجتماعی افراد در جامعه جایگاه افراد و احترام  به آنها را مشخص می‌کرد. افراد با توجه به موقعیت خانوادگی خود قضاوت می‌شدند و هر چه موقعیت بهتری داشتند، احترام بیشتری کسب می‌کردند. اما زمانه چرخید و تحقیقاتی انجام شد تا فکر بشر سویه‌های مهم‌تری را ببیند و بفهمد که هوش عملی پاسخ مسئله است. چه‌بسا بشر آینده همین پاسخ را نیز ناکافی بداند و وجود بارقه‌هایی از امید به آینده چیزی است که موقعیت یک فرد را رقم می‌زند.

با نگاه انسان خردمند  امروزی و طبیعت تکامل‌یافته، انسانی باهوش نامیده می‌شود که ذهنی تخصص‌محور و منظم داشته باشد و فارغ از رشته‌های تخصصی بتواند یک جریان و روش فکری منحصر به فرد را دنبال کند یا ذهنی هم‌گذار و ترکیبی داشته باشد که بتواند حجم بالای اطلاعاتی که به آن وارد می‌شود را بسته‌بندی و از همه مهم‌تر رده‌بندی کند، اندوخته‌ها را با یکدیگر ترکیب و تلفیق کند یا ذهنی خلاق و توانایی در هم شکستن چارچوب‌های سنتی را با ابداع راهکارهای نو داشته باشد. چنین فردی می‌تواند با استفاده از مهارت‌هایی که حتی شاید ژنتیکی نباشند، بر طبیعت مسلط شود و با کیفیت‌تر و بهتر زندگی کند.

مسئله هوش در همیشه تاریخ دغدغه انسان‌ها بوده است، برای مثال در کتاب جمهوریت آمده است:«تفاوت‌های فردی افراد و آنچه تعیین‌کننده جایگاه سیاسی آنها است از طریق هوش تعیین می‌شود». این مسئله یعنی اهمیت هوش از زمان یونانیان باستان مورد بحث و بررسی بوده است.

اولین کسانی که به این دغدغه انسان‌ها توجه و آزمون‌های هوشی را تدوین کردند و در اختیار آموزش و پرورش فرانسه قرار دادند، آلفرد بینه و تئودور سیمون بودند. این آزمون‌ها بعدها ترجمه شد و در دانشگاه استنفورد مورد استفاده قرار گرفت و به آزمون‌های استنفورد معروف شد. اما شخصی به نام گاردنر با بررسی‌های بیشتر این آزمون‌ها را بی‌اساس دانست و مورد نقد و بازبینی مجدد قرار داد. وی عقیده داشت که این آزمون‌ها معیار مناسبی برای سنجش هوش نیست و بیشتر توانایی تفکر ریاضی و منطقی افراد را بررسی می‌کند. به طور کلی، این آزمون‌ها تک‌بعدی‌است و نمی‌تواند یک فرد را به صورت کامل توصیف کند. او در تکمیل صحبت‌های خود، نظریه هوش چندگانه را مطرح کرد که بسیار علمی و دقیق  بود و الهام‌بخش روان‌شناسان بسیاری شد.

بر اساس تقسیم‌بندی گاردنر، نه‌تنها افرادی که در محاسبه عدد و رقم موفق عمل می‌کنند، بلکه افرادی که به راحتی می‌توانند عواطف و احساساتشان را بیان کنند در دایره افراد باهوش قرار می‌گیرند؛ افرادی که به‌راحتی می‌توانند بحران‌ها و چالش‌های زندگی را حل کنند و خوب می‌بینند و خوب می‌شنوند.

از نظریه گاردنر بود که مفهومی به نام هوش اجتماعی و عاطفی بخش‌ جدایی‌ناپذیر هوش یک انسان شد.

در دنیای امروز انسانی باهوش شناخته می‌شود که هوش اجتماعی، زبانی، کلامی، دیداری، موسیقیایی، بین فردی و درونی بالایی داشته باشد یا توانایی حرکت برای به دست آوردن این مهارت‌ها را داشته باشد.

جایگاه افراد باهوش جایگاهی نیست که با عدد و رقم‌های تست‌ها به وجود بیاید و از بین برود، بلکه چیزی است که انسان‌ها با ممارست و تمرین و تکرار آن را به وجود می‌آورند و دائمی‌اش می‌کنند.

  1. آدم‌هایی که هوش کلامی بالایی دارند:

ـ دایره لغات بالایی دارند و هنگام گفت‌وگو از کلمات جدید و تازه استفاده می‌کنند؛

ـ از شعر خواندن و کتاب خواندن لذت می‌برند؛

ـ وقتی در جمع جدید قرار می‌گیرند به‌راحتی ارتباطات خوبی می‌سازند؛

ـ به الگوهای زبانی دیگران گوش می‌کنند و عموما شنونده‌های ماهری هستند.

راه‌های تقویت هوش کلامی:

ـ گوش دادن به رادیو پادکست؛

ـ مطالعه؛

ـ افزایش دایره واژگان؛

ـ خاطره‌نویسی؛

ـ یادگیری زبان‌های جدید؛

ـ خواندن شعر و مقاله.

  1. آدم‌هایی که هوش دیداری و ‌فضایی بالایی دارند:

ـ از هنرهای دیداری و بصری لذت می‌برند؛

ـ حافظه تصویری خوبی دارند و همه چیز را با تصویر به ذهن می‌سپارند؛

ـ خیال‌پردازی‌های رنگارنگ و طولانی دارند؛

ـ قدرت به ذهن سپردن مکان‌ها را دارند؛

ـ و از همه هیجان‌انگیزتر، می‌توانند اتفاقات و رویدادها را پیش‌بینی کنند.

بر اساس پژوهش‌های انجام‌شده در یکی از مدارس، کودکانی که در حین تدریس معلم، در حال نقاشی و طراحی هستند یا در لوازم‌التحریر خود از لوازم مربوط به نقاشی و طراحی استفاده می‌کنند و تکالیف خواسته‌شده را با رنگ‌ها و طرح‌های مختلف انجام می‌دهند، هوش دیداری بالایی دارند. طبق برخی ادعاها، این نوع هوش در زنان بیشتر از مردان دیده شده و با انجام آزمایشاتی، مثل تزریق تستوسترون به رحم زنان، مشاهده شده که میزان توانایی‌های مبتنی بر این هوش افزایش یافته است. اکثر افرادی که هوش فضایی بالایی دارند، برای دستیابی به این مهارت‌ها پیش‌قدم می‌شوند. برای تقویت بازوهای اجرایی این بخش از مغز، تمرین‌هایی وجود دارد.

تمرین‌های تقویت هوش دیداری و فضایی:

ـ سعی کنید مکان‌های مختلف را به ذهن بسپارید و بدون نقشه‌خوانی یا استفاده از برنامه‌های مسیریاب، مسیر خودتان را پیدا کنید؛

ـ با ذهنتان موقعیت‌ها و اتفاقات را از پیش تصور کنید و راه‌حل‌های مناسب برای پاسخ به آنها را پیش‌بینی کنید؛

ـ توصیف کردن مکان‌ها به درک آدرس حافظه ناخودآگاه تصویری کمک می‌کند؛

ـ توجه به رنگ‌ها و جزئیات یک فیلم؛

ـ بازی‌های فکری مثل شطرنج و لگو و اسباب‌بازی‌های ساختنی که باید در آنها قطعه‌ها با خلاقیت کنار هم چیده شوند.

نتیجه

انسان باهوش امروزی انسانی است که تک‌بعدی نباشد و برای کسب مهارت‌های مختلف تمرین کند. هوش اجتماعی و عاطفی قدرت تاب‌آوری انسان‌ها را در شرایط دشوار بالا می‌برد. قدرت انعطاف‌پذیری در پذیرش حوادث گوناگون درست آن چیزی که در دریای پر تلاطم دنیای امروز نیاز دوام آوردن انسان‌ها است.

LinkedIn
Twitter
Telegram
WhatsApp
Email

پیشنهاد آکادمی حکمت به شما

ریال2,099,000

کلام شیعی (به زبان انگلیسی)

ریال1,099,000

دوره علوم قرآنی

« » صفحه 1 / 13

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *