گفتگوی ادیان و مذاهب موضوعی است که همواره مورد تاکید رهبران مذهبی، سیاستمداران و صاحبان قدرت بوده است. با این وجود، درگیرهای دینی و مذهبی و خشونتهای کلامی میان مبلغان ادیان و پیروان آنان همچنان رایج است.
در گفتگو با دکتر «مرتضی رضازاده» مدیر موسسه بین المللی حکمت و عضو شورای جهانی ادیان ابراهیمی به بررسی جایگاه گفتگوهای ادیانی در دنیای امروز و چالشهای آن پرداختیم.
عضو شورای جهانی ادیان ابراهیمی در این گفتگو، گفتگوی ادیان را در دنیای کنونی «ضروری» خواند و تاکید کرد گفتگو تنها در سایه احترام متقابل و در شرایط برابر شکل می گیرد و زمان اینکه یکی با نگاه از بالا به پایین با سایرین سخن بگوید گذشته است.
متن گفتگوی دکتر رضازاده پیش روی شماست:
گفتگوی ادیان و مذاهب در دنیای امروز چه جایگاهی دارد؟
همواره گفتگو یکی از نیازهای اساسی بشر برای رفع نیازهایش بوده است؛ اما این نیاز امروزه بیشتر از سابق خود را نشان میدهد و به حد ضرورت رسیده است. اگر بشر به سرعت به سمت گفتگو پیش نرود، بسیاری از مشکلات امروز، در آینده قابل حل نخواهد بود. بشر برای ساختن آیندهای بهتر، باید فرهنگ گفتگوی صحیح و گفتگوی مبتنی بر علم و تفاهم و دوستی را نهادینه کند. ما باید به لوازم این فرهنگ پایبند باشیم. گفتگو نیازمند مهارتهایی است و ما وظیفه داریم نسلی دارای مهارت گفتگو پرورش دهیم.
کشورهای غربی و شرقی به این نتیجه رسیدهاند که برای حل مشکلات داخلی و خارجی خود، باید به گفتگو توجه کنند و برای این موضوع بودجههای کلانی را نیز هزینه میکنند. یعنی حتی سیاستگذاران کشورها نیز به اهمیت گفتگو و لزوم استفاده از آن برای رسیدن به اهدافشان اهتمام دارند.
مصادیقی را نام میبرید؟
در کشورهای مختلف دنیا بخشهایی به صورت خاص، روی موضوع گفتگو کار میکنند. برخی از دانشگاه به صورت تخصصی درباره ادیان کار میکنند. دانشگاههایی که فقط قبلا مطالعات مسیحیت داشتند و یا تنها به دنبال اهداف تبشیری بودند، رویکرد انحصاری و تبشیری خود را به کناری نهاده و بخشی را نیز به اسلام اختصاص دادهاند و در این مطالعات به دنبال فهم بهتر و نیز زمینهسازی گفتگوی سازنده بین پیروان ادیان هستند. یک نمونهاش، دانشگاه بینالمللی هارتفورد در آمریکا است که از یک مرکز تربیت مبلغین تبشیری مسیحیت به مرکز آکادمیک گفتگوی ادیان تبدیل شده است. در این دانشگاهها، سرفصلهایی با موضوع مهارت گفتگو ارائه میشود. سازمانهای بین المللی نیز به صورت مستقل و تخصصی به گفتگوی ادیان میپردازند. پارلمان ادیان جهان یکی از این سازمانها است. نمونه دیگر، شورای جهانی ادیان ابراهیمی است که در آلمان مستقر است و هزینه و بودجه آن را دولت آلمان میپردازد و افرادی از ادیان ابراهیمی یعنی یهودیت، مسیحیت و اسلام در آن عضو هستند. این مرکز به صورت تخصصی آموزش گفتگوی ادیان به نسل جوانتر را نیز دنبال میکند.
چه ویژگی سبب شده که دنیای امروز بیشتر از هر زمان دیگری به گفتگو نیاز داشته باشد؟
به همان مقدار که رسانهها گسترش پیدا کرده و ارتباطات گسترده شده است، میزان سوء برداشتها و سوء تفاهمها نیز افزایش یافته است. افرادی وجود دارند که از صلح و دوستی نفع نمیبرند. اینها با رسانه در دنیا بذر دشمنی میپاشند. این سوء تفاهمها منجر به مشکلات سیاسی و اجتماعی شده است. امروزه بحث گروههای تکفیری و اسلامستیز یا یهودیستیز مطرح است. حرف این گروهها، بر اطلاعات غلطی مبتنی است و راه حل این مشکل، گفتگوی بین ادیانی است.
از سوی دیگر بسیاری از سیاستمداران از اختلاف نفع میبرند و برای ایجاد اختلاف از باورهای دینی استفاده میکنند. دینداران گاهی بازیچه مطامع سیاستمداران میشوند. راه حل این موضوع هم گفتگوی بین ادیانی است.
بشریت در همه زمینهها درحال پیشرفت است و اگر در بحث گفتگو نیز همگام با سایر بخشها پیشرفت نکند، ضربه میخورد. باید به موضوع ارتباطات انسانیِ مبتنی بر ادیان اندیشید.
از سوی دیگر، روز به روز تکثر به ویژه تکثر دینی در جوامع درحال افزایش است. در یک جامعه کوچک افرادی با ادیان مختلف حضور دارند. در طول تاریخ، این حد از تکثر در جوامع سابقه نداشته است. اگر ادیان سر یک میز ننشینند و با هم گفتگو نکنند، مشکلات زیادی در جوامع ایجاد میشود. سوء تفاهمهایی شکل میگیرد که زاده عدم شناخت صحیح از یکدیگر است.
مساله بعدی مساله صلح است. دنیای کنونی پر از جنگ و خونریزی است. همه به دنبال صلح هستند. این صلح، از طریق دوستی و این دوستی از راه گفتگو حاصل میشود.
گفتگوی صحیح چه لوازمی دارد؟
گفتگو به مهارتهای خودش نیاز دارد. بشر امروز میفهمد که حتی برای ارتباطات ساده اجتماعی نیازمند مهارت است. گفتگو به عنوان یک نیاز، نیازمند مهارتهای زیادی است. باید بیاموزیم که چطور با گفتگو مشکلات را حل کنیم. کسانی که در این زمینهها زحمت کشیدهاند و تجربیاتی کسب کردهاند، اعم از دینشناسان فعال در گفتگوی ادیان و کارشناسان، باید تجربه خود را به دیگران منتقل کرده و آموزش دهند. مهارتهایی مانند خوب شنیدن سخن طرف مقابل، گفتگوی مبتنی بر احترام متقابل، شناخت مواضع و موضوعاتی که درافتادن در آنها ثمره عملی ندارد و منجر به ایجاد اختلاف میشود، فروتنی علمی و معرفتی، شناخت نیازهای واقعی بشر و توانایی یافتن راهحلهای مشترک از درون دین برخی از این پیشنیازها و مهارتها هستند.
علاوه بر این، گفتگوی بین نخبگان، اثر بیشتری دارد. اگر بخواهیم مشکلات بشر را حل کنیم، باید از گفتگوی نخبگان آغاز کنیم. نخبگان اگر همدیگر را بشناسند و با هم گفتگو کنند، می توانند در حوزه نفوذ خود تاثیرگذار باشند.
باید پشت گفتگوها، هدفگذاری صحیح باشد. خود گفتگو کردن مفید است، اما این فایده زمانی بیشتر میشود که گفتگو هدفمند و روشمند باشد. در گفتگوی ادیان روشهای جدیدی رایج شده که در ایران کمتر از آن استفاده میشود.
حکومتها تبعیت از نخبگان دینی ندارند و اگر هم داشته باشند، بیشتر به رویکردهای تبشیری توجه دارند. با این وجود گفتگو برای اقلیتها ثمره عملی نخواهد داشت و این موضوع سبب بی اعتمادی شده و حتی اگر گفتگویی شکل بگیرد در خطر خشونت کلامی و عصبیت قرار دارد. پیشنهاد شما برای حل این مشکل چیست؟
این اتفاقات زمانی می افتد که افراد مهارت گفتگو نداشته باشند. اگر افراد بدانند که چگونه گفتگو کنند، گفتگو به خشونت کشیده نمیشوند. ما در پنج سال اخیر، در همین مجمع ادیان ابراهیمی هر ماه گفتگو داشتهایم و روز به روز دوستی و تفاهم بین اعضا بیشتر شده است.
مساله بعدی اعتماد بین افراد شرکت کننده در گفتگو است. این اعتماد زمانی به وجود میآید که افراد یکدیگر را از جنبههای مختلف بشناسند و این اتفاق یک شبه رخ نمیدهد. مانند درختی است که باید کاشت و برای آن زحمت کشید تا به ثمر بنشیند. با وجود مهارت و نیت صادقانه برای رفع مشکلات و رعایت اصول و روشهای صحیح گفتگو، اعتماد ایجاد میشود.
مساله دیگر تاثیر نخبگان است که من معتقدم اینها دیر یا زود تاثیر خود را حتی بر سیاستمداران خواهند گذاشت. سیاستمداران به دنبال افکار عمومی هستند، مدیریت افکار عمومی نیز به بیشتر به دست نخبگان اتفاق میافتد. همه کسانی که کمی حوزه نفوذ دارند، میتوانند در این موضوع دخیل باشند؛ کشیشها، روحانیون، حاخامها، اساتید دانشگاه و معلمان اگر به صورت روشمند به گفتگو بپردازند، تاثیر خودشان را روی افراد قلمرو حوزه نفوذ خود میگذارند و آن افراد که دنبالهرو نخبگان فکری هستند، بدنه جامعه را تشکیل میدهند و در نهایت، این خودش را در سیاستگذاریها نشان میدهد چرا که سیاستمداران تلاش میکنند که خود را همراه با افکار عمومی نشان دهند.
خواص تاثیرگذار در جامعه متدین، نوعا نگاه تبشیری و یا نگاه سلبی نسبت به پیروان سایر ادیان و مذاهب دارند. این چالش چگونه قابل حل است؟
بخش زیادی از این چالشها برگرفته از نگاههای سیاسی و غیرقابل انکار است. برای اینها هم نمیشود یک نسخه سریع پیچید. باید کار فرهنگی انجام شود تا حتی نخبگان با نگاه تبشیری، نگاه خود را اصلاح کنند. تا همین چند سال قبل، نگاه تبشیری در بین مسیحیان بسیار شدیدتر از امروز بود. وقتی در جامعه غربی تکثر زیاد شد، فهمیدند که نگاه تبشیری مشکل را حل نمیکند و سبب افزایش گرایش به مسیحیت نمیشود و چالشها را نیز زیاد میکند. واتیکان بیانیه داد و گفت نگاه تبشیری کنار گذاشته شود و باید به سمت تفاهم و زندگی مسالمت آمیز با سایر ادیان برویم.
این موضوع نقطه عطفی در تاریخ مسیحیت بود. از آن زمان بسیاری از گروههایی که برای تبشیر شکل گرفته بودند تغییر سیاست دادند. یکی از راهبان میگفت از زمانی که واتیکان چنین بیانیهای داد، حتی در نحوه دعاکردن ما تغییر ایجاد شده است. ما به دنبال رابطه مسالمتآمیز با دیگران هستیم. این اتفاق در جامعه غربی، به دلیل احساس نیاز آن جامعه اتفاق افتاده است. جامعه ما هم نیاز به این نگاه دارد اما هنوز پاسخ صحیحی برای آن پیدا نکردهایم. این پاسخ، زمانی ارائه می شود که نخبگان احساس نیاز جدی به گفتگو داشته و برای رفع مشکلات چارهجویی کنند.
گفتگوی از بالا به پایین دوام ندارد. البته ما در طول تاریخ همیشه با این مشکل روبرو بودهایم که عدهای از خواص، خود را در موضع بالا و سایر گروهها را در موضع شنونده میدیدهاند. این روش، دیگر پاسخگو نیست. دنیای امروز نمیپذیرد که کسی آمرانه و نصیحتمحور سخن بگوید. دنیای مدرن، اقتضائات خاص خود را دارد و جز با گفتگوی همراه با احترام و از موضع برابر نمیتوانیم سخن خود را به دیگران برسانیم. باید بر سر میزی با شرایط برابر نشست تا بتوانیم حرفمان را به دیگران برسانیم. نخبگان باید این مدل را فرابگیرند، تمرین کنند و به لوازم آن پایبند باشند.
یک نخبه اقلیتی با چه انگیزهای باید وارد گفتگویی شود که برای او در حوزه اجتماعی دستاوردی ندارد؟
خود گفتگو کردن دستآورد بزرگی است. زمانی که فرد میگوید من این مشکلات و محدودیتها را دارم، در حقیقت خواسته خود را به گوش طرف مقابل میرساند و طرف مقابل هم ناچار است موضعگیری کند. طرف مقابل یا باید جواب بدهد یا باید به دنبال جواب رفته و مشکل را حل کند.
از سوی دیگر، پیشرفت همیشه توسط نهادهای مدنی آغاز میشود و وقتی خواستهها تبدیل به یک مطالبه فراگیر عمومی میشود، حکومتها به دنبال پاسخ به این خواستهها میروند. گاهی در ذهن افراد، احساس خطر نسبت به اقلیتها وجود دارد؛ با گفتگو و سخن گفتن، اعتماد به وجود میآید و ذهنیت افراد اصلاح می شود.
محمدعلی خرمی/ ادیان نیوز
منبع: سایت اهل علم