حجت الاسلام و المسلمین عبدالکریم بهجت پور
با موضوع: سبک تفسیر تنزیلی
خلاصه جلسه:
قرآن متنی چند لایه و دارای ابعاد گوناگون است. در طول تاریخ روشهای گوناگونی برای فهم کلام الهی بوده که مشهورترین آنها تفسیر ترتیبی است. در قرون اخیر تفسیر موضوعی روایج یافت به این نحو که موضوعات مهمی که دغدغه آنها وجود داشت از قرآن استخراج میشد.
اما در تفسیر موضوعی تنزیلی بحث چیست؟ میدانیم که ترتیب نزول قرآن با آنچه در مصحف کنونی است تفاوت دارد. شایسته است قرآن را به ترتیب نزول تفسیر کنیم. خدا از ترتیب خاص نزول اراده ای داشته و شایسته است این مراد الهی کشف شود چنانکه در ترتیب آیات این مبنا وجود دارد. همین را در ترتیب سوره ها هم میتوان گفت. تعاقب نزول سوره ها هم حتما حکمتی داشته و این ترتیب خاص حکمتی دارد.
ما گاه قرآن را از جهت مفاهیم و محتواها بررسی میکنیم. اما ما در قرآن مجموعه ای از معارف داریم که تحولی در جامعه ایجاد کرد. قرآن چه روشی را برای این تحول پیش گرفته است؟ قرآن چالشی برای جاهلیت در عمل و شرک در نظر ایجاد کرد. این تحول از جاهلیت به عقل و از شرک به توحید بود. اما سوال این است که چگونه؟ تقدم و تاخر این مقاهیم و معارف چه نقشی داشت؟ و مقدار و دوز این داروهای شفابخش چه بود؟
ما در پی حل این مساله ایم و میخواهیم اکنون تغییرات را در جامعه بر اساس این الگو ایجاد کنیم: چه تحولات اساسی و کلی و چه تحولات جزئی مثلا راه ترویج انفاق یا امر به معروف و نهی از منکر در یک جامعه خاص.
بر این اساس تفسیر تنزیلی خود دو گونه است: تفسیر تنزیلی ترتیبی و تفسیر تنزیلی موضوعی.
در سیره معصومان هم این سبک رایج بوده است. اولا خود رسول خدا این آیات را به ترتیبی که نازل میشد میخواند و به مردم تعلیم میفرمود: «لَا تحِّركْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ / إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَ قُرْءَانَهُ / فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْءَانَهُ»
پس از ایشان هم امیرالمومنین علیه السلام چنین بودند چنانکه در حدیثی مشهور خود ایشان فرمودند که رسول خدا هر مقدار از قرآن نازل میشد به من تعلیم میفرمود و به عبارتی ایشان نوعی روزنگار تفسیری به ترتیب نزول داشته اند. بنابراین این روش در سیره هم سابقه دارد.
اما در قرن اخیر به دلیل رویکرد نظام مند به فهم و تفسیر قرآن این روش اهمیت یافت و جامعه با پرسشهای جدیدی مواجه شد که لازمه پاسخ به آنها نگرشی جامع به قرآن و منسجم دانستن قرآن بود. همچنین نگاه تربیتی و روشهای تربیتی هم اهمیت یافت و سوال این است که چه روشی برای تربیت در قرآن مورد توجه است. کسانی هم در جهان عرب به این رویکرد توجه کرده اند.
بنده هم این روش (تفسیر موضوعی تنزیلی) را در نظر داشته ام و کوشیده ام ادبیات نظری این سبک را پرورش دهم و البته در تفسیر ترتیبی تنزیلی هم کار کرده ام. البته من عمدتا به روشها توجه دارم و میکوشم روشهای تحول و تغییر را استخراج کنم. مثلا میتوان پرسید که پاکدامنی چگونه در یک جامعه فرهنگ سازی میشود. من در این خصوص اثری دارم. همچنین شکوفایی فرهنگ توحیدی در طول 23 سال چگونه بوده است؟ یا جامعه سازی در دوره مدنی چطور انجام شده و آسیبهای اخلاقی آن چطور بوده است؟
امروز اگر تحقق دین در جامعه و زندگی مردم دغدغه ماست، باید ببینیم روشهای خداوند متعال در این باره که در سیر نزول قرآن تحقق یافته، چه بوده است.
بحثم را با آیه آخر سوره فتح پایان میدهم. از این آیه بر میآید که جامعه اسلامی چهار مرحله دارد:
1- در ابتدا یک هویت یابی دارد: «اخرج شطئه».
2- سپس رشد و قد کشیدن است: «فآزره».
3- بعد قوت یافتن و استقرار یافتن: «فاستغلظ» که ظرفیتها نشان داده میشود.
4- در مرحله چهارم «فاستوی علی سوقه»: روی پای خود میایستد.
این دوره چهار مرحله ای از راه قرآن تحقق یافت. ما هم باید ببینیم در سیر نزول قرآن این مراحل چگونه تحقق یافته تا بعد در جامعه خودمان هم آن را تحقق ببخشیم.
کشف روشهای تحول و آسیبهای آن و تواناییهای رهبران و هشدارهایی که رهبران باید بدهند و… نکاتی است که برای پژوهشگرانی که میخواهند قرآن را در متن زندگی مردم تحقق یافته ببینند ضرورت دارد.