خلاصه نویسی دانش پژوه محترم آقای محمد صالحی بابادی:

جلسه اول: هندسه دانش‌های حدیثی – استاد محمدکاظم رحمان‌شناس

ورودی برای دانش‌های حدیثی و روابط و اهداف آن‌ها با یکدیگر. هندسه یعنی ساختار. می‌توان چنین مثال زد: وقتی انسان می‌خواهد معلوماتی را کسب کند، باید به شکل منظّم فرمت کند و داده‌های جدید را در جای جدید قرار دهد. به این نحو، می‌تواند راحت‌تر از داده‌ها استفاده کند. دانش‌های حدیثی چند تا هستند و هر کدام چه رابطه‌ای با یکدیگر دارند و هر کدام چه کاری انجام می‌دهد؟ ما به دنبال پاسخ این سؤال‌ها هستیم.

از چند مفهوم، بحث را آغاز می‌کنیم. سرمنشأ، مفهوم سنّت است. سنّت یکی از ادلّۀ چهارگانه است. در تعریف سنّت: نفس قول و فعل و تقریر ذکر شده؛ ولی این تعریف فقیهان است و چرا این طور تعریف کرده‌اند؟ زیرا این سه هستند که به کار فقیه (استنباط فقهی) می‌آید؛ ولی در کلام محدّثین خَلقیّات (ویژگی‌های ظاهری و تیپ معصوم) و خُلقیّات (ملکه‌های درونی و ویژگی‌های باطنی و اخلاقی) معصوم نیز اضافه شده. بعضی از محدّثین، سنّت را چنین تعریف کرده‌اند: هر آنچه به معصوم ارتباطی داشته باشد (مطلق ما أُضیف إلی المعصوم). این سنّت چه ویژگی‌ای دارد؟ در زمان معصوم تحقّق یافته و در همان زمان نیز از میان رفته و زائل شده؛ مثلاً کلام متصرّم الوجود است و از میان رفته و کلام معصوم به دست ما نرسیده. در کل، سنّت آن اتّفاقی است که در زمان معصوم به وجود آمده و از میان رفته. نکتۀ دوم آن است که بحث از حجّیّت سنّت، مربوط به علوم حدیث نیست و وظیفۀ علم کلام است. دربارۀ قرآن نیز بحث از حجّیّت مربوط به علم کلام است. علوم قرآنی مسائلی هستند که مربوط به قرآن هستند مثل تاریخ قرآن و … که برای تفسیر قرآن نیاز هستند. در کلام اسلامی، این اثبات شده که سنّت نبوی معتبر است و در کلام امامیّه این نیز ثابت شده که سنّت ائمّه نیز معتبر است. به همین دلیل، ما دربارۀ سنّت، اعتبار را ثابت شده می‌دانیم و سنّت تقسیم نمی‌شود به معتبر و نامعتبر یا صحیح و حسن و موثّق و ضعیف.

در تعریف حدیث، تنها تفاوتی که وجود دارد، این است که حکایت و نقل سنّت است؛ لذا در تعریف آن گفته‌اند: حکایت (ما یحکي) قول و فعل و تقریر + خَلقیّات و خُلقیّات معصوم

از معصوم، تنها گزارش‌ها مانده و سنّت وی در دسترس ما نیست. اگر بتوان حجّیّت حدیث را اثبات کرد، می‌توان آن را وسیله‌ای برای اثبات سنّت در نظر گرفت و از آن استفاده کرد.

نکتۀ اوّل: اگر چه که سنّت معتبر و مقدّس است؛ امّا حدیث که نقلیّاتِ بشری از سنّت است، الزاماً و همیشه معتبر نیست. تنها در صورتی معتبر خواهد بود که حکایت‌گری از سنّت را به درستی انجام داده باشد.

پس حدیث تا زمانی که صرفِ یک نقل است، مقدّس نیست و مقدّس بودنش زمانی ثابت می‌شود که معتبر باشد و نقلی استوار از سنّت باشد. احترام زیاد بعضی از دانشمندان به حدیث نیز ناشی از این است (به هر حال حدیثْ شائبۀ حاکی از سنّت بودن دارد).

نکتۀ دوم: دو پدیدۀ وضع حدیث به عنوان یک آفت و آسیب تعمّدی که به حدیث وارد می‌شود و پدیدۀ خطا و اشتباه از آفت‌های غیرعمدی انسانی است که در حکایت‌ها و حدیث عارض می‌شود.

پس دو پدیده داریم:

۱. خطا و اشتباه: به هر حال درصد خطایی برای انسان وجود دارد و هر انسانی به هر قوّت فکری که باشد، امکان خطا دارد، مگر آنکه دارای عصمت از خطا باشد؛ مثال: خطار در گوش دادن، خطا در نوشتار، یا خطا در فهم

۲. تحریف: به دو قسم است:

الف. یعنی به عمد حدیث‌هایی وضع شود. چیزی که نیست را به معصوم نسبت دهند؛ برای منفعت‌های گوناگون (حزبی، مذهبی، سیاسی، و …)

ب. نحوۀ دیگر، پدیدۀ «دَسّ» هست که مانند همان دستبرد در زبان فارسی است؛ یعنی در جمله‌ای کلمه‌ای قرار دهند که معنا را تغییر دهد؛ مانند آنکه «یجوز» را به «لا یجوز» تغییر دهند.

مجموعه دانش‌هایی که حدیث یا بخشی از آن را به عنوان موضوعِ بحث خود قرار داده‌اند را دانش‌های حدیثی گویند.

این دانش‌ها به خودِ سنّت کار ندارند. به دنبال سنّت هستند؛ ولی از طریق حدیث که حکایت از معصوم است. این دانش‌ها برای این تشکیل شده‌اند که بتوانیم با کار کردن روی آفت‌ها و حلّ آن‌ها، به سنّت دست یافت.

ساختار علوم اصلی حدیثی و ارتباط آن‌ها با یکدیگر را این‌ٰونه می‌توان تبیین کرد:

علم حدیث یا دربارۀ همۀ حدیث است یا دربارۀ بخشی از حدیث (سند یا متن).

تعریف سند: سند یعنی طریقی که ما را به یک متن می‌رساند و متن را برای ما گزارش می‌دهد.

متن: یعنی محتوایی که به دست ما می‌رسد، که یا سخن معصوم است، یا فعل وی، یا تقریر وی.

بعضی از دانش‌های حدیثی دربارۀ سند هستند و بعضی دربارۀ متن.

مجموعه دانش‌هایی که در بررسی سند کارآیی دارد، دانش رجال نامیده می‌شود: دانش طبقات، دانش جرح و تعدیل، و … .

دانش‌هایی که دربارۀ سند هستند، معروف‌اند به دانش‌های رجالی. اگر مفرد نیز گفته شود (دانش رجال)، باید به هر حال توجّه شود که دانش رجال، چند علم دیگر را نیز در خود جای داده [و شاید از همین رو، بهتر باشد که گفته شود «دانش‌های رجالی». البته مفرد گفتن آن نیز می‌تواند موجَّه باشد. به هر حال به بحث دانش‌های رجالی برگردیم]:

مثل دانش طبقات که دربارۀ ارتباط تاریخی راویان حدیث است، بدون توجّه به اینکه آدم‌های مورد اعتمادی هستند یا خیر.

مثل دانش جرح و تعدیل که دربارۀ این است که روایت‌ها و گزارش‌های راوی مورد اعتماد هست یا نه. در حالت اوّل، راویْ تعدیل شده و در حالت دوم، جرح شده.

مجموعه دانش‌هایی که تفسیر متن احادیث را بر عهده دارد، فقه الحدیث عنوان می‌گیرد؛ مانند غریب الحدیث، مختلف الحدیث، مشکل الحدیث، و … .

غریب الحدیث برای تفسیر و تبیین مفردات حدیث است. مختلف الحدیث برای علاج تعارض احادیث است. مشکل الحدیث برای بررسی روایت‌هایی است که معنای آن‌ها مشکل باشد و با بعضی گزاره‌های علمی و … اختلاف داشته باشند.

دانش درایة الحدیث: در این میان، دانش دیگری به عنوان درایة الحدیث [وجود دارد که برای بررسی این است:] قواعد حدیث‌شناسی و حالات مختلفی که حدیث می‌تواند داشته باشد  و حکم هر یک از آن‌ها.

حدیث می‌تواند از نظر سند و متن حالت‌های مختلفی داشته باشد؛ مثل افتادگی در سند، و … از نظر متن نیز مثلاً: موضوع بودن حدیث، کم و زیاد داشتن متن در کتاب‌های گوناگون، تصحیف و تحریف در حدیث، و … . دانش درایة الحدیث همۀ این حالت‌ها را (مربوط به متن و سند) و همچنین نقل و فراگیری حدیث را به شکل قاعده‌مند بررسی می‌کند. مثلاً اگر در متنْ تصحیف پیش آمده باشد، دانش درایة الحدیث می‌گوید که چه کنیم. یا اگر حدیث مرسل باشد یا در سندش افتادگی باشد یا … . خلاصه آنکه ما قواعد را در این دانش یاد می‌گیریم، بدون توجّه به مصداق خاص. از آن قاعده می‌تواند در مصادیق گوناگون استفاده کرد. این مشکل که با قواعد قرار است حل شود، می‌تواند مشکل سندی یا متنی باشد.

در تعریف درایة الحدیث گفته‌اند: علم یبحث فیه عن سند الحدیث و متنه و طرق تحمّله و آداب نقله.

این دانش، حالات مختلف سند حدیث و متن حدیث و شیوۀ برخورد با آن‌ها را بحث می‌کند.

مثلاً‌اگر حدیث صحیح را این‌گونه تعریف کرده باشند: «ما اتّصل سنده إلی المعصوم بنقل العدل الإماميّ عن مثله في جمیع الطبقات»، یعنی باید:

۱. ارتباط یکایک راویان با یکدیگر احراز شود (ما اتّصل سنده إلی المعصوم)

۲. یکایک راویان باید عادل امامی باشند (بنقل الإماميّ العدل)

این مثال دربارۀ دیگر اقسام حدیث (حسن، موثَّق، و ضعیف) نیز جاری می‌شود. پس قاعده را از درایة الحدیث می‌گیریم و در هر جا که وارد شویم در مصادیق، از علم مربوط استفاده می‌کنیم؛ مثلاً در شناخت راوی از رجال استفاده می‌کنیم و در شناخت متن از فقه الحدیث.

در یک مثال فرضی که به جای راویان اعداد ریاضی قرار داده‌ایم، باید این‌گونه باشد:

۱+۲+۳+۴+ معصوم

ظاهراً سند روایت، اتّصالِ تمام راویان را دارا است.

[در مورد] هر یک از راویان، باید عدالت و امامی بودن او و دیگر شرایط وی مثل ضبط باید احراز شود.

اطّلاعات هر یک از راویان باید از دانش رجال گرفته شود؛ مثلاً راوی ۱ ثقه و ۲ ثقه و تا راوی پنجم باید ثقه باشد تا این حدیث، صحیح نام گیرد.

از این رو، قاعدۀ کلّیِ صحیح در  دانش درایة الحدیث تعریف و قاعده‌مد شد. اطّلاعات دربارۀ افراد از دانش رجال گرفته شد، تا در نهایت، این حدیث فرضی، صحیح نام گرفت.

همین‌گونه رابطه‌ای هم دربارۀ فقه الحدیث و شناخت متون احادیث هم وجود دارد؛ مثلاً حدیث مضطربِ متنی را این‌گونه تعریف می‌کنیم که «روایتی است که در مقام نقل، به شکل‌های مختلف توسّط یک راوی نقل شده است.

حال، این تفاوت نقل‌های متن را باید فقه الحدیث تشخیص دهد. روایات به حسب ظاهرِ متفاوت را به یک روایت برگرداند.

آنگاه با این شناخت، این حدیث، مصداق حدیث مضطرب خواهد شد.

نتیجه آنکه درایة الحدیث هم قواعد شناخت احادیث را از جه سند و هم از جهت متن ارائه می‌کند.

سؤال: جایگاه درایة الحدیث چیست؟

درایة الحدیث یک حدّ وسط است میان رجال و فقه الحدیث. نام جدید آن (که در دانشگاه پیش آمد)مصطلح الحدیث. شخصاً با این نام‌گذاری مخالفم.

سه دانش درایة الحدیث و رجال و فقه الحدیث، دانش‌های شناخته‌شده، در میان دانش‌های حدیثی شیعه هستند.

در دوران جدید به نام دانش و شاخۀ علمی در حدیث جا افتاده‌اند. البته در گذشته هم به شکل فائده‌گونه وجود داشته؛ ولی به شکل علم نه.

شاخۀ دیگری که به عنوان دانش در حوزۀ علوم حدیث ظهور کرده است، دانش نقد الحدیث است. در این علم، هر بخش به دانش‌های سه گانۀ مربوط داده می‌شود (سند به دانش رجال، متن به فقه الحدیث، قواعد به درایة الحدیث)؛ ولی تجمیع اطّلاعات و نتیجۀ نهایی، در همان دانش نقد حدیث است.

از دیرزمان، همیشه نقد حدیث توسّط عالمان شیعه انجام شده است و در لابه‌لای متون فقهی و تفسیری و کلامی و … این نقدها قابل مشاهده است؛ امّا نقد حدیث به صورت یک دانش با اصول و قواعد خاصّ خودش، اخیراً در دانش‌های حدیثی مطرح شده است.

 این دانش هنوز در ساختار دانش‌های حدیثی جای دقیق خود را نیافته است.

برخی نقد الحدیث را داخل در فقه الحدیث دانسته‌اند. این گروه، نگاهشان به نقد حدیث، تنها نقد متنی حدیث است و نقد سندی را داخل در این عنوان نمی‌دانند.

برخی نقد الحدیث را داخل در رجال دانسته‌اند؛ چه آنکه نتیجۀ نقد الحدیث، نفی صدور حدیث از معصوم خواهد بود.

امّا به نظر می‌رسد که جایگاه نقد حدیث، با توجّه به نتیجۀ پژوهش‌های حدیثی است. از این رو، باید هم اطّلاعات رجالی و هم اطّلاعات درایه‌ای و هم اطّلاعات فقه الحدیثی دربارۀ هر حدیث فراهم آید، آنگاه ناقد حدیث، با توجّه به معیارهای نقد الحدیثی و ملاک اعتبار خبر واحد، نظر نهایی را ارائه دهد. لذا نقد حدیث، هم نقد سندی و هم نقد متنی را مدّ نظر دارد و نظر نهایی را دربارۀ حدیث از جهت پذیرش و ردّ آن ارائه می‌دهد.

نقد می‌تواند داخلی یا خارجی باشد. نقد داخلی با تکیه بر دانش‌های سه‌گانۀ پیشین است که ذکر شد؛ ولی نقد خارجی بر اساس عرضۀ حدیث با منابع خارجی مانند عقل و تاریخ قطعی و … است.

تاریخ حدیث

پنجمین دانشی که در دورۀ معاصر مورد توجّه قرار گرفته، تاریخ حدیث است. تاریخ حدیث، دانشی است که فراز و فرودهای حدیث را از عصر صدور تا عصر نقل و حکایت در دورۀ غیبت تا کنون، مورد بررسی قرار می‌دهد. هدف از این پژوهش، پاسخگویی به سؤال از تبار حدیث است؛ اینکه حدیث از کجا آمده و چرا و در چه فضایی صادر شده است.

در حدود دویست سال قبل، برای علوم بحثِ تاریخ دانش‌ها مطرح شد. در ساختار و هندسۀ علوم حدیث، ما تاریخ را جدا از علوم دیگر قرار می‌دهیم؛ به دلیل آنکه داده‌های آن، می‌تواند بر همۀ علوم دیگر اثر گذارد؛ مثل آنکه قرائنی به دست دهد که در رجال اثر گذارد یا آنکه در فهم حدیث کمک کند. نتیجه آنکه آن را بالاتر از علوم حدیث قرار دادیم؛ ولی به‌عنوان تاریخی با نقش مشورتی. این مشورت، می‌تواند کمک زیادی به فضای ذهنی کند؛ ولی این را نمی‌گوییم که بدون تاریخ حدیث، نمی‌توان سند حدیث را بررسی کرد یا متن را بررسی کرد.

ملاک اعتبار حدیث چیست؟

همۀ این علوم و دانش‌ها قرار است در کنار یکدیگر قرار گیرند و ما آن‌ها را به خدمت گیریم تا اعتبار یا عدم اعتبار حدیث برای ما ثابت شود؛ از این رو، نیاز است که به بحث دربارۀ ملاک اعتبار حدیث بپردازیم:

همچنانکه گفته شد، علوم حدیث به دنبال اعتباریابی حدیث، به عنوان سند و مدرک قابل استناد و اثبات سنّت است. حال این سؤال مطرح می‌شود که ملاک اعتباریابی حدیث در این مسیر چیست؟

برای پاسخ به این سؤال، باید به سراغ ملاک اعتبار حدیث رفت تا ملاک و معیار را هم از همان مدرک استعلام کرد.

تقریباً همۀ عالمان اصول فقه در دوره‌های اخیر در اثبات حجّیّت حدیث از راه سیرۀ عقلایی پیش آمده‌اند.

برای استفاده از سیرۀ عقلایی باید دو نکته اثبات شود تا دلیل محسوب شود:

۱. استقرار و وجود چنین سیره‌ای میان عقلا.

۲. امضا و تأیید آن سیره توسّط شارع (تا بتوان استناد به دین و شارع داد) و لو به عدم منع.

دربارۀ حدیث، وجود چنین سیره‌ای مسلَّم است؛ امّا معیار عقلایی در پذیرش و حجّیّت و امکان استنادِ آن به گوینده باید شناسایی شود. یعنی کِی می‌توانم اعتماد کنم؟ فقط زمانی که راویان مورد اعتماد باشند؟

مشکل آن است که سیره، دلیل لفظی نیست، بلکه عملکرد مشترک و مستمر عقلا بر پایۀ نهادینه شدن برخی اصول رفتاری است. از این رو، باید بر پایۀ مطالعۀ این عملکرد مشترک به کشف میعار و قاعده اقدام کرد.

عالمان دینی در پیِ مطالعۀ عملکرد سیرۀ عقلاء به کشف معیار نانوشتۀ عقلایی در اعتبار حدیث اقدام کردند و به دو مبنای مختف رسیده‌اند:

۱. ملاک در اعتبار خبر، اعتماد به مُخبِر است (حجّیّت خبر ثقه یا حجّیّت خبر راوی ثقه)

۲. ملاک در اعتبار خبر، اعتماد به خبر است (حجّیّتِ خبر موثوق به یا حجّیّت خبر موثوق الصدور) از جهت مختلف؛ مثل متن و منبع و راوی و قرائن خاص، که مجموع آن‌ها می‌تواند اطمینان به صدور یا عدم صدور در ما ایجاد کند.

این ملاک‌ها می‌تواند در عمل، نسبت به استناد به حدیث، تفاوت‌هایی را ایجاد کند که در فقه و غیر آن، خود را نشان می‌دهد. از این رو، مبنای اساسی در موضوع شناخته می‌شود.

با مبنای خبر ثقه، علم رجال، اصلِ دانش حدیثی می‌شود؛ بر خلاف مبنای حجّیّت خبر موثوق الصدور، که با این مبنا، همۀ علوم حدیثی مورد احتیاج می‌شود؛ به این شکل که خرد خرد در کنار یکدیگر، قرینه می‌شوند برای اعتباریابی حدیث.

خلاصه آنکه علوم حدیث، به نحو هندسه، در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند تا به ما کمک کنند برای اعتباریابی یا عدم اعتباریابی.

بعضی از کسانی که با علوم آشنا نیستند، می‌گویند که با اشتباهاتی که در زمان ما ایجاد می‌شو در نقل، پس حتماً در زمان گذشته بسیار بیشتر بوده. پاسخ به این افراد آن است که درست است که اشتباهاتی هست؛ ولی ضوابطی وجود دارد که با آن‌ها، می‌توان این اشتباه‌ها و خطاها را علاج کرد. نمی‌توان صرفاً یک طرف (اشتباه‌ها) را دید و چشم از ضوابط علاج و درمان مشکلات بست. عدم شناخت علاج‌ها، بعضی وقت‌ها سبب سوء ظن به میراث حدیثی شده است

109 پاسخ

    1. امروز 22 اسفند است و اولین جلسه امروز منتشر خواهد شد، هر جلسه در صفحه مربوط به خودش قرار گرفته می‌شود

      فقط کافیه روی گزینه نمایش جلسه هر درس کلیک کنید

      1. در قسمتی که در بالای سایت وجود دارد روی گزینه ورود کلیک کرده و با اکانت خودتان که قبلا ثبت‌نام کردین وارد سایت شوید
        توجه داشته باشید پس از ورود به سایت نام شما به جای گزینه ورود و ثبت‌نام باید قرار گیرد

  1. سلام علیکم . جلسه بسیار خوب بود . خیلی ممنون . تلفیق ظاهری با دانش ریاضی در فهم و به یادسپاری مطالب برای بنده کمک کننده است . خدا قوت و متشکرم .
    ممکنه پاسخ بفرمایید که آیا آزمون تمام جلسات با هم برگزار میشه ؟

  2. سلام علیکم
    خدا قوت
    ببخشید امکانش هست، سخنان اساتید را به صورت متن PDF در اختیار ما قرار دهید تا علاوه بر تدریسشان، بتوان متن تدریسشان را مطالعه کرد؟

  3. با سلام و احترام
    ضمن تشکر از این برنامه بسیار عالی
    آیا امکان دانلود و ذخیره این فایلها امکان دارد یا خیر؟ چون همیشه امکان دسترسی به اینترنت وجود ندارد.
    با تشکر فراوان

  4. سلام. میشه لطفا صوت جلسات را هم بارگزاری کنید یا امکانی فراهم کنید که همراه با شنیدن دوره بتونیم در گوشی وارد صفحات دیگر هم بشیم و قطع نشه؟

  5. سلام علیکم
    بسیار بهره بردم و همچون همیشه از استاد مطالب و موضوعات پیوسته و هماهنگ خوب آموختم، خداوند متعال اجرتان دهد.

  6. سلام علیکم
    بنده جلسه اول رو کامل گوش دادم ولی در حال حاضر وقتی میخام جلسه دوم رو شروع کنم صفحه باز نمیکنه و میگه که باید جلسه اول رو کامل کنید بعد

  7. سلام علیکم
    خیلی عالی بود
    از استاد رحمان ستایش کمال تشکر و قدردانی را دارم
    نکته: اگر استاد نتیجه بحث را( نکات پایانی کلامشان) هم به صورت پاورپویت ارائه می دادند عالی می شد.
    با تشکر

  8. سلام علیکم.

    در این ماه شریف تنها کار و بزرگترین کاری که از دست بنده ساخته است دعا برای شما عزیزان است
    از بهترین برنامه ها و دوره هایی است که بنده استفاده می کنم
    محتوای عالی.
    بیان عالی.
    دوره عالی و قابل بهره بردن .
    ممنون

  9. سلام طاعات و عبادات قبول. واقعا عالی بود. من مقطع دکتری هستم و در طی این سالها مرز بین درایه و رجال و فقه الحديث برام روشن نشده بود. در جلسه اول با تبیین زیبای استاد رحمان ستایش واقعا این علوم در جایگاه درستی از ذهنم قرار گرفت. هم از استاد بزرگوار و هم از شما بسیار ممنونم. خیلی خوشحالم که این دوره رو شرکت کردم.

  10. سلام
    رمضان کریم
    طرح درس، و بیان روان و بدون تکلف استاد در مباحث هندسه ی دانشهای حدیثی بسیار دقیق، وکارشناسی شده بود.
    طول عمر با عزت برای ایشان و مجموعه ی آکادمی حکمت را از خداوند مسألة می کنم

  11. سلام علیکم. تشکر و خدا قوت به استاد رحمان‌ستایش عزیز و آکادمی بین المللی حکمت که این مجموعه را به شکل حرفه‌ای تهیه و گردآوری کرده‌اند…. نقدالحدیث علمی است که داده‌ها و دیتاهای رجال، فقه الحدیث و درایه را به محک سنجش می‌گذارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *