در دو سال گذشته عبارت «فاصلهگذاری اجتماعی» وارد فرهنگ لغت ما شده است. بسیاری از ما خود را به دلیل کرونا از خانواده و دوستان، یا حداقل از زندگی اجتماعی عادی خود جدا کرده بودیم.
همانطور که انسانها با انزوای ناشی از بیماری همهگیر دست و پنجه نرم کردند، علم شروع کرد که بینشی در مورد آنچه ممکن است در زمان کاهش چشمگیر تماس اجتماعی ما با دیگران، در مغز ما رخ دهد، ارائه کند. این بینش اتفاقا از مکانی میآید که تعداد پنگوئنها بیشتر از افراد است.
تیم هیتلند از مرکز تحقیقات قطبی و دریایی هلمهولتز مؤسسه آلفرد وگنر در آلمان، بین سالهای 2016 تا 2018، 14 ماه را در قطب جنوب گذراند. هنگامی که او بازگشت، زندگی روزمره بسیار طاقتفرسا بود. از رنگها و پوشش گیاهی گرفته تا همه مردم. بخشی از شوک ممکن است ناشی از بازگشت با مغزی متفاوت باشد که به دلیل دوری از اجتماع تغییر کرده بود.
انزوا چه تأثیری بر مغز میگذارد؟
این مطالعه جدید و قابل توجه اثرات انزوای شدید را بر مغز 9 خدمه که 14 ماه را در یک ایستگاه تحقیقاتی از راه دور در قطب جنوب گذرانده بودند، ردیابی کرده است.
این بررسی برخی از اولین شواهد جمعآوریشده را ارائه میکند که نشان میدهد چگونه انزوای شدید فیزیکی و اجتماعی میتواند باعث تغییرات ساختاری ملموس در مغز افراد شود و کاهش قابل توجهی را در چند ناحیه مختلف مغز نشان دهد.
این تحقیق، علیرغم اندازه کوچکش، نتایج حاصل از سالها تحقیق درباره سلول انفرادی و محرومیت حسی از مسائل مربوط به سلامت روان را منعکس میکند و نشان میدهد که انزوای اجتماعی ممکن است ساختار مغز افراد را به طور اساسی تغییر دهد.
مغزِ تنها
در سال 1969 رابرت کینگ به دلیل سرقتی که مدعی بود مرتکب نشده دستگیر و محکوم شد. سه سال بعد یک زندانی در بلوک کینگ به قتل رسید. کینگ مقصر این قتل بود و علیرغم ادعای بیگناهی، محکوم و به سلول انفرادی فرستاده شد.
کینگ 29 سالِ بعدِ زندگی خود را بهتنهایی در یک سلول کوچک گذراند و فقط مدتی کوتاه اجازه یافت بیرون رود و پس از آن نیز حتی اجازه صحبت یا معاشرت با زندانیان دیگر را نداشت. در سال 2001 محکومیت او به قتل لغو و او آزاد شد. کینگ در سال 2010 گفت: «وقتی از آنگولا بیرون رفتم، نمیدانستم که تجربه انفرادی تا چه اندازه برایم ماندگار خواهد بود. حتی الان هم بینایی من ضعیف شده است. برای من قضاوت در مورد مسافتهای طولانی بسیار دشوار است. این نتیجه زندگی در فضای کوچک است».
کینگ در اواخر سال 2018 در نشست سالانه انجمن علوم اعصاب در یک پانل بحث ظاهر شد. او در مواجهه با اتاقی مملو از دانشمندان علوم اعصاب و در کنار چند محقق، گزارشی واضح از چگونگی تأثیر سلول انفرادی طولانی بر عملکردهای شناختیاش ارائه کرد.
حافظه کینگ به دلیل این تجربه برای همیشه مختل شده بود و مدتی پس از آزادی، در سال 2001، او قادر به تشخیص درست چهره انسان نبود. او در سال 2018 گفته بود: «مردم میخواهند بدانند که آیا من مشکلات روانی دارم یا نه. آیا دیوانهام؟ چطور دیوانه نشد؟ من به آنها نگاه میکنم و میگویم: به شما نگفتم که دیوانه نیستم. منظورم این نیست که من روانپریش یا چیزی شبیه به آن بودم، اما وقتی 23 ساعت در روز در یک سلول 6×9×12 فوتی قرار میگیرم، ممکن است هر اتفاقی برای اعصاب من بیفتد».
دانشمندان مدتها است که میدانند انزوای اجتماعی میتواند به انواع پیامدهای منفی سلامتی منجر شود. تنهایی نهتنها به سلامت روان فرد آسیب میرساند، بلکه بر همه روشن است که به طور فزایندهای با بسیاری از علائم فیزیولوژیکی، مانند التهاب و بیماریهای قلبی عروقی مرتبط است. برخی تحقیقات حتی نشان دادهاند که تنهایی میتواند به اندازه چاقی یا سیگار خطر مرگ زودهنگام را افزایش دهد.
انسانها موجوداتی اجتماعی هستند. مطالعات حیوانی بهوضوح نشان دادهاند که انزوای طولانیمدت میتواند ساختار مغز را تغییر دهد. به طور خاص، تحقیقات نشان دادهاند که وقتی حیوانات از تماس اجتماعی جدا میشوند، تغییرات و کوچک شدن هیپوکامپ آنها قابل تشخیص است.
14 ماه در قطب جنوب
یکی از راههای مطالعه اثرات انزوای طولانیمدت بر مغز انسان، توجه به افراد جسوری است که مدت زمان طولانی را در ایستگاههای تحقیقاتی دورافتاده قطب جنوب میگذرانند. در مقاله جدیدی که در مجله پزشکی نیوانگلند منتشر شده است، تیمی از دانشمندان نتایج یک مطالعه جدید تصویربرداری مغزی را توصیف کردهاند که 9 نفر را که 14 ماه را در ایستگاه ایزولهای در آلمان گذرانده بودند، ردیابی کردند.
در کنار دادههای مغزی MRI که قبل و بعد از اکسپدیشن جمعآوری شده بود، در طول مدت حضور این افراد در ایستگاه، سطح پروتئین کلیدی به نام فاکتور نوروتروفیک مشتق از مغز آنان تحت نظر قرار گرفت؛ همچنین علائم کاهش شناختی آنان آزمایش شد.
تجربه این 9 نفر کاملا مشابه تجربه انزوای اجتماعی یک زندانی در سلول انفرادی نیست، اما محققان خاطرنشان میکنند که ویژگیهای اکسپدیشن یکنواختی شدید محیطی و گسترههای طولانی مدت را ارائه میدهد. این ایستگاه تحقیقاتی در انزوایی نسبی، برای چند ماه زمستان در تاریکی مستمر فرو میرود و به طور کامل از دنیای خارج جدا میشود. هر سال یک بازه زمانی سه ماهه وجود دارد که ایستگاه برای تحویل غذا یا تخلیه پرسنل قابل دسترسی است.
تأثیر انزوا در ساختار مغز
نتایج این مطالعه کوچک قابل توجه بود. اسکنهای مغزی در پایان سفر 14ماهه نشان داد که ناحیهای از هیپوکامپ، به نام شکنج دندانهدار، در همه افراد کوچک شده است. چند ناحیه هیپوکامپ نیز کاهش حجم را نشان دادند، در حالی که کاهش میانگین ماده خاکستری در پاراهیپوکامپ چپ، قشر جلوی پیشانی پشتی جانبی راست و قشر اوربیتو فرونتال چپ نیز مشاهده شد.
این مطالعه ارتباط مشخصی را بین این تغییرات ساختاری مغز و کاهش غلظت سرمی BDNF نشان داد. BDNF پروتئینی است که برای عملکرد سالم مغز ضروری است.
در طول سه ماه پس از ورود به ایستگاه دوردست قطب جنوب، شرکتکنندگان در مطالعه، افت سطح BDNF را به زیر سطح شروع اولیه نشان دادند. حتی مهمتر از آن، در پایان دوره مطالعه و یک ماه و نیم پس از بازگشت از قطب جنوب، سطوح BDNF به حالت عادی بازنگشته بود. محققان فرض میکنند که کاهش سطح BDNF ممکن است باعث تغییرات بعدی در ساختار مغز شود.
جمعبندی
میدانیم ارتباط اجتماعی مهم است و جداسازی انسانها از یکدیگر میتواند آسیبزا باشد. از نرخ سریع زوال شناختی که در اثر تماس اجتماعی اندک سالمندان مشاهده میشود و نیز بیش از 50 درصد موارد خودآزاری که به زندانیان سلولهای انفرادی نسبت داده میشود، به طور فزایندهای آشکار میشود که انزوای اجتماعی میتواند برای انسان بسیار مضر باشد. با این حال، هنوز اطلاعات اندکی در مورد اثرات فیزیکی انزوا بر بدن و مغز داریم و اگر برنامههای بلندپروازانهای برای انجام کارهایی مانند اعزام فضانوردان به سفرهای طولانیمدت به مریخ داشته باشیم، باید آنها را کشف کنیم.