تقریر نویسی دانشپژوه محترم انور بامری:
جلسه بیستم: نقش تاریخ در فهم حدیث (استاد مصطفی صادقیکاشانی)
مقدمه
تاریخ: گزارش های تحولات انسان که سه معیار انسان، زمان ومکان را در بر دارد.
حدیث: نقل قول، فعل وتقریر پیامبر واهل بیت علیهم السلام. البته اثار صحابه وتابعین نزد اهل سنت حدیث به حساب می آید.
طبق نظر مشهور تاریخ در قرون اولیه به شکل حدیث ارائه می شد و مورخان همان محدثان بودند که نقل ها همان احادیث با سلسله سند ها بیان شده است. در تاریخ بیش از سلسله سند شواهد وقرائن اهمیت داده می شود با این حال بین دانش تاریخ واحادیث امیختگی وجود دارد.
بنابراین برای اینکه بخواهیم نقش تاریخ را در فهم حدیث بررسی کنیم می بینیم تاریخ همان حدیث است اینجا مرز بندی قدری مشکل می شود وتاریخ وحدیث با هم نزدیک است بنابراین احادیثی بحث می شود که جنبه تاریخی نداشته باشد.
نقش حدیث در فهم تاریخ: تاریخ هم به حدیث نیاز دارد وطبق قول مشهور ابتدا تاریخ همان حدیث بوده وبه طبری وابن سعد علاوه بر مورخ محدث هم بوده اند.
شباهت و تقاوت تاریخ وحدیث: احادیث گاهی کلامی وحاکم بر تاریخ هستند مانند بحث عصمت انبیاء ومعصومین در اینجا باید از حادیثی متواتر استفاده کرد اینجا از احادیث استفاده می شود وتاریخ خیلی کاربردی ندارد یا اینکه پیامبران 124000 بوده اند از احادیث استفاده می شود وتاریخ اینجا سخنی ندارد.
گونه های ایفای نقش تاریخ در حدیث: 1. شناخت راویان . در شناخت راوی ، طبقه ، سال تولد و وفات و… از اتصال سند ، شناخت اندیشه های راوی، شغل راوی بواسطه تاریخ آگاهی می یابیم. 2. فضای صدور روایت. مثلا در روایت حسین منی وانا من حسین در فضای صدور که پیمان هایی که بسته می شد حدیث بهتر فهم می شود. روایتی که علامه طباطبایی در کتاب سنن آورده که پیامبر ( ص) زمانی که به کنیف ( برای قضای حاجت ) می رفت سرش را می پوشاند. یا اینکه روایت شده امام علی ( ع) بر کفش مسح می کرد کفش ایچنینی که امروزه هست نبوده است این را از تاریخ می فهمیم.
مثال تاریخ سیاسی: در روایت آمده وجه نامگذاری بیت العتیق به این جهت است که از تسلط جباران نجات یافته است. ذیل این روایت علامه متذکر شده است که جباران تسلط یافته اند بنابراین با تاریخ سیاسی نقد می شود.
افرادی در احادیث به عنوان بزرگان خوارج از آنها نام برده شده ولی در تاریخ نیامده است پس این احادیث جعلی است.
مثال دیگر ذکر نام افرادی در احادیث به عنوان یاران امام زمان ( عج) نام برده شده وتاریخ انگیزه جعل را وذکر اینها به عنوان یار امام بیان شده است.
- شناخت جهت صدور. این مربوط روایات واقعی یا تقیه ای است. گاهی گفته می شود امام از فلان شخص تقیه کرده است اما اگر به تاریخ مراجعه کنیم می بینیم آن شخص وجود خارجی نداشته یا از لحاظ سنی به گونه ای نبوده که امام از آن عمل تقیه ای انجام دهد.
- نقش تاریخ در فهم حدیث باتوجه به گروههای حدیثی.
دسته اول احادیث تفسیری است مثلا در احادیث تفسیری آیه را در شان عایشه بیان کرده اند یا در باره عثمان گفته اند نازل شده در حالی که نقل تاریخی می گوید این آیه مکی است یا آیه سقایة الحاج را در حدیث آمده که درباره امام علی وجعفر وحمزه نازل شده در حالی که نقل تاریخی می گوید در این زمان جعفر در حبشه بود وحمزه شهید شده بود.
دسته دوم احادیث مطاعن ومناقت است. انگیزه جعل در این قسمت بسیار بوده است این با تحلیل تاریخی نقد می شود.مثال روایاتی که در باره منقبت وتمجید یک شهر ومنطقه یا قوم یا مطاعن وبدگویی شهر یا قومی از جهت تاریخی می بیینیم آن شهر یا قوم آن زمان نبوده اند.
-بازتاب تاریخی یک حدیث را می توان فهمید که حدیثی نقل شده ولی هیچ بازتاب تاریخی نداشته است.
مثلا احادیثی را شیخ صدوق در امالی نقل کرده که حضرت علی اکبر 54نفر را در کربلا کشت یا حر این تعداد را کشت در صورتی که معتبر ترین تاریخ روایات ابومخنف است می گوید اینگونه نبوده بلکه نزدیک صد نفر از لشکر عمر سعد کشته شدند. شیخ صدوق روایات را نقل کرده اما نقش تاریخ مشخص می کند که آمارهای کشته های 54 نفر توسط علی اکبر و 31 نفر توسط حبیب و31 نفر توسط بریر صحیح نیست بنابراین نقش تاریخ روشن می شود.
- رویات ملاحم و اخبار آینده . در اینجا هم انگیزه جعل وجود داشته چون گروههایی نفع می بردند مثلا در باره رایات سود، سفیانی ، ظهور خورشید از مغرب، خراسانی اینها با رویکرد وتحلیل تاریخی محل تامل قرار می گیرند.
در بخش کلام. احادیث از اهل سنت نقل شده پیامبر جانشینی تعیین نکرد این حدیث است ولی با تاریخ نقد می شود.
احادیثی که برتری خلفا بر امام علی را بیان می کند امام تاریخ این را نفی می کند.
- روایاتی درباره غیب گویی مطلق ائمه ومعصومین را بیان می کند که گذشته از ورایاتی که در اصول کافی آمده که اذا شائوا علموا، تاریخ هم می گوید در موارد ی اطلاع نداشتند یا نخواستند اطلاع داشته باشند.
- روایت داریم ما منا الامقتول او مسموم. شیخ مفیددر کتاب ارشاد در شهادت امام جواد ( ع ) بواسطه تاریخ تردید می کند. گرچه مقالاتی نوشته شده که حضرت شهیدشد.
- روایتی که می گویند الامام لا یغسله الا الامام که در اصول کافی آمده اما شیخ مفید در باره امام حسین علیه السلام از ابومخنف نقل می کند و می پذیرد که بنی اسد یک روز بعد آمدند شهدای کربلا از جمله امام حسین علیه السلام را دفن کردند شیخ مفید نامی از امام سجاد علیه السلام نمی آورد وشیخ مفید هم از حضور امام سجادعلیه السلام اسم نمی آورد؛ هرچند که ممکن است این قول نقد شود.
احادیث فقهی : در باره نهم ربیع که روز مرگ عمر بوده امام هادی علیه السلام این روز را جشن گرفته خود علامه مجلسی که این حدیث را نقل کرده خود ایشان در جای دیگر گفته روز مرگ عمر آخر ذی الحجه بوده است. بنابراین نقل تاریخی می گویند فضای آن زمان وسیره امام به گونه ای نبوده ای که جشن روز مرگ خلیفه را تایید کند بلکه جعلی است. اینکه به استحباب غسل نهم ربیع فتوا داده شده که علامه مجلسی یا فرزند سید بن طاووس آورده که تاریخ نفی می کند.
در باره راس الحسین که می گویند مستحب است اینجا نماز خوانده شود به لحاظ تاریخی سر امام حسین علیه السلام از شام برنگشته است.
سلام و عرض ادب
استاد در بحثی فرمودند که کلام حاکم بر تاریخ است اما در جای دیگر فرمودند جایی که روایات عدم جانشینی پیامبر ( که کلام اهل سنت حساب میشود) با مسائل تاریخی مثل غدیر تناقض دارند تاریخ مقدم است . آیا ملاک خاصی هست که بفهمیم کجا باید کدام مقدم شود؟
پاسخ استاد:
معیار آن است که اگر کلام قطعی و ثابت شده باشد، بر تاریخ مقدم است نه هر گزاره کلامی.
سلام علیکم
استاد کلام متواتر را حاکم بر تاریخ عنوان کردند، یعنی حدیث زمانی که متواتر باشد بر تاریخ مقدم است.
این فهم من از کلام استاد بود.
بسیار عالی ،مطالب بسیار مفید و جذاب
سلام مطالب بسیار مفید بودند
ولی چرا استاد روی گزارشهای تاریخی بسیار بیشتر از گزارشهای حدیثی تکیه می کردند و اساساً اصالت را به گزاره های تاریخی می دهند در حالی که نقل حدیث حداقل در حد نقل تاریخ معتبر است و در گزارشهای تاریخی حتی به افرادی مانند ابومخنف هم می توان نقد وارد کرد.
با سپاس و تشکر: کمیلی فر
با سلام
به نظر می رسه این به خاطر رویکرد تاریخی جناب استاد باشه
چون ایشان استاد تاریخ هستند نه متخصص در حدیث
سلام علیکم. تشکر و خداقوت… خلاصه رویکردی که در این جلسه مطرح شد این بود که اگر روایتی -حتی صحیح السند- در مورد اتفاقی داشته باشیم، اما مضمون آن با واقعیتهای تاریخی سازگار نباشد، آن روایت مقبولیت خود را تا حدی از دست میدهد. به عنوان مثال، روایاتی از این حکایت میکند که هرکدام اصحاب امام حسین علیه السلام تعداد فراوانی از لشکر عمرسعد را به قتل رساندهاند، اما واقعیت موجود این را نشان نمیدهد.
تقدیم سلام و عرض تشکر
با این بیانات نسبت به حجیت احادیث خصوصا در استدلالات فقهی مشکوک شدم
ان شاءالله زمینه فهم احادیث برایمان فراهم شود
سلام علیکم
مطلبی که در خصوص آمار کشته های کربلا فرمودید، روایات صدوق دور از عقل نیست و مقتل ابومخنف به دست ما نرسیده و نقل های طبری قابل استناد نیست حسب نوشته شدن طبق میل حاکمیت وقت! انگیزه تحریف عاشورا در طبری بسیار زیاده فتدبر