تقریر نویسی دانشپژوه محترم آقای سید روح الله امینی:
جلسه هجدهم: نقد متن حدیث (استاد شادی نفیسی)
معیارهای نقدحدیث.یکی ازراه های اعتبارسنجی حدیث نقد متن حدیث است, نقدمتن درجاهای استفاده میشودکه حدیث دچارنقص باشد.نقص در دوفرایند مثل نقل به معنا وتقطیع وتحریف استفاده مشود.
این مشکلات توسط برخی جریانها روخ داده وافراد مغرض ازاعتبارحدیث سوءاستفاده کردند, دست به جعل زدند,برای حذف وتضعیف رقبای خود دست به این کارمذبوحانه زدند,حتی در زمان خود پیامبرچنین کارهای روخ داده بوده که حضرت مجبورشد درمنی سخنرانی کند وبفرماید ای مردم اگرحدیثی ازمن به شما برسد که مخالف کتاب الله باشد آن راطرح کنید.
دراین زمینه حُکّام وقت,به نام خُلفاءدر راستای منافع خودشان دست به جعل زدند, ابن الحدیدمعتزلی درجلد 11 شرح نهج البلاغه] صفحه 44 میگوید: جاعلان و وضاعین در دوقدم دست به جعل زدند: اول فضائل حضرت علی را ممانعت وکتمان کردند,ودرقدم بعدی برای دیگران فضیلت سازی کردند,برای بزرگنمایی آنها حدیث جعل کردند و درقدم سوم فضیلت سازی را برای دیگرصحابه گسترش دادند,تا فضائل صحیح ودرست اهلبیت درمیان هم عصرانشان گم شود ودیده نشود. درنزاع های سیاسی واجتماعی زمینه جعل حدیث بودن خلاصه هرکسی درباره نقدحدیث مطالعه داشته باشد باید به کتب مراجعه کند تا حدیث که مشکل متن دارد باچه هدفی بوده و با چه هدفی جعل شده است؟ مطالعه انگیزه های جعل حدیث مربوط به تاریخ میشودکه دراینجافرصت نیست.
باتوجه به این جعل و وضع دانشمندان اسلامی واردعمل شدندکه حدیث صحیح را ازغیرصحیح جداکند,ابزارهای سنجش مربوط به سند ومتن ودلالت میشودکه دراین مختصر ازمیان آنها به نقدمتن اشاره میشود.درطول تاریخ به این اعتبارسنجی از طرف علماء اهل تسنن وتشیع چه سندا وچه متنا پرداخته شده است.
معیارهای مختلف را به کارگرفته اندکه تا حدود پانزده معیارذکرشده است ولی مهم ترین آنها موافقت کتاب وسنت وعقل وضروریات وباورهای مسلم اعتقادی,هم چنین بررسی تاریخی و.. هستند.
البته بدانیدکه با نقد متن صدورحدیث ازمعصوم ثابت نمیشود ولی وقتی روایتی را با اطلاعاتی قطعی ومطمئن می سنجییم اگردر تعارض باشدکه نمیتواند ازمعصوم صادرشده باشد,کنارگذاشته میشود اما اگرتعارض نداشت یعنی باکتاب الله وعقل قطعی سازش دارد بازهم اثبات صدور نمیکند,تا این مرحله ازکنارگذاشتن پرهیز میشود] پس نقدمتن تنها مشکلات متن راحل میکند یعنی اگرازاین فلترعبورکند ثابت میشودکه مشکل درمتن وعبارت حدیث روخ نداده ولی هنوز اثبات صدور نمیشود.بایدازلحاظ دیگرنیزبحث وبررسی شود,مثلا سندودلالت نیزبررسی شود.تا به اطمئنان صدور برسیم.
نکته دیگرآن است که درنقدمتن مضمون روایت با اطلاعات دیگرکه قرانی ویاعقلی وتاریخی است, سنیجده میشود که روایت اخذشود یا کنارگذاشته شود,داوری ما دراین مرحله صفرویک نیست؛یعنی نمیگویم صد درصدرفلان روایت صحیح است یاغلط است,بلکه بستگی داردچقد آن مطلب ازقطعیت وصراحت برخودارباشد؛یعنی اگر روایت مخالف صریح قرآن باشد,مطمئنا حکم به جعل روایت میشود, اما اگر معیارهای ما قطعی نباشد بلکه درحدظهورباشد داوری ما نیزقطعی نخواهدبود.پس داوری بستگی به معیار اعتبارسنجی دارد.
ما دراین بحث نمونه های مختلف را ذکرمیکنیم ومثال می زنیم تابحث روشن شود, درهربحث فقط ازیک منظر پرداخته میشود,روایت را اگربررسی کنیم باید ازجهات مختلف مثل سند ومتن وتاریخ و..زمینه های جعل را بررسی کنیم تا به نتیجه برسیم.
با این توضیحات اولیه به بحث ازمعیارهای ششگانه می پردازیم:
معیار اول: موافقت ومخالفت با قرآن:
اولین معیارکه روایت سنجیده میشود قرآن است,موافقت باقرآن ملاک عدم جعل است.چون قرآن قطعی الصدور است وبرای هدایت وروایات معصومین که به عنوان مکمل قرآن است نباید با کتاب الله مخالف باشد,پس روایات متعارض ومتناقض باید باکتاب الله مقایسه وعرضه شود,اتفاقا همین معیار وملاک را خود امامان معصوم به ما یاد داده اند.
روایات عرض به کتاب الله زیاد است ولی به یک مورد که امام صادق ازپیامبرنقل کرده اند بسنده میکنیم,پیامبر درمنی فرمود: ای مردم(کثرعلی قاله) برعلیه من قال قاله زیاد شده است,لذا هرحدیثی که ازمن به شما برسد وموافق قرآن باشد بدانیدکه ازمن صادرشده است.اما اگرمخاف کتاب الله باشد بدانیدکه ازمن نیست وجعل شده است.( فلم اقوله) من آن را نگفته ام, نشان میدهدکه مخالفت باکتاب الله بیانگربی اعتباری روایت است این روایت درمنابع اهل تسنن هم است ولی تفاوت های.
نمونه ی اول نمونه ای است که بصورت روایت نقل شده که خداوندمتعال درطول سال سه روز ازمردم رفع قلم میکنند و آن روز را عید نامیده اند,درآن روز تمام شیعیان آزاد هستند؛یعنی تکلیف ندارند,اعمال خطاء وگناهان افراد درآن روز ثبت وضبط نمیشود.خب این حدیث بامسلمات دینی وقرآنی ماسازگارنیست,چگونه میشودکه خدواند درمدت سه روز درسال رفع قلم کرده باشد؛یعنی اجازه داده باشد شما دراین سه روز هرکار وگناهی انجام بدید مواخذه نمیشوید؟ خب این جعلی است.
مثل قوانین اعتباری دولت های که درفلان روزهای شهروندان جریمه نمیشود,درحال که اموزه های قرآنی نشان میدهد (ومن یعمل مثقال ذره خیر یره ومن یعمل مثقال ذره شرا یره,) هرکه هراندازه عمل خیروشرکند حساب ومواخذه میشود البته بخشش خداوند بحث دیگری است.نه اینکه به عنوان عیدی باشدو افراد درمدت خاص بلاتکلیف باشد.پس این روایت ازجهات سندی هم مشکل دارد که مورد بحث مانیست.
نوع دوم روایات است که به صورت داستان سرای رسیده است,مربوط به دوفرشته هاروت وماروت است که درزمان سلیمان به زمین فرود آمده اند,این داستان مسلم قرآنی موجب داستان سرای برخی وضاعین شده است. یک دسته از روایات از امام علی ع) نقل شده است.موضوع این بوده که ملائکه انسانها را نزدخدا سرزنش کردند که چقدر عصیان نافرمانی میکنند و… خداوند برای اینکه نشان دهدچقدگناه نکردند سخت است دوملک را به زمین می فرستد وگرفتارزن زیبا میشوند و ازامتحان الهی رفوزه و ساقط میشوند.لذا ملائکه بعداز قضیه مرتب برای انسانها طلب مغفرت میکنند, این داستان درمنابع اهل تسنن ازطرف پیامبر وامیرالمومنین ازناحیه ابن عباس و.. ذکرشده ودرمنابع شیعه درتفسیرعیاشی و..نقل شده است.
خب این نوع روایت با کتاب الله سازگارنیست,ملائکه با استناد به کتاب الله آمده که ملائکه( لایعصون الله بما امرهم,) ملائکه,( یفعلون مایومرون,) ملائکه ازاوامرخداوند سرپیچی نمیکند(,عباد یکرمون لایسبقونه بالقول.) خلاصه ملائکه موجودات معرفی شده که مرتکب مخالفت امرخداوند نمیشوند,لذا متن روایت باصریح آیات درتعارض است با اینکه مشکل سندی هم دارد.
امام حسن عسکری با استناد به آیات مذکور این روایت را محکوم به جعل نموده اند.خود امام به ما یاد داده که روایت های متعارض ومتناقض را باکتاب الله مقایسه کنید,امام, قاعده اعتبارسنجی را به ما یاد داده است,یعنی خودما نیزمی توانیم مقایسه کنیم واعتبارسنجی نماییم,این مساله یک امری تعبدی وتوقیفی نیست که ما نتونیم مقایسه کنیم.بلکه منتظر دستورخاص امام باشیم نه,امام قاعده کلی فرموده است,شما برمصادیق تطبیق کنید.
در روایت ازامام رضا(ع) توسط یونس ابن عبدالرحمن داردکه حدیث مخالف قرآن را اخذنکنید,چون ما مخالف کتاب الله حرف نمی زنیم,اگرحدیث ما باسنت قطعی مخالف باشد بازهم اخذ نمیشود.روایت ائمه باید با کتاب الله وسنت قطعیه موافق باشد؛چون کلام امام در ادامه ی کتاب الله وسنت نبوی است.کلام امام مثل کلام مردم عادی نیست که ازهر دری سخن گفته باشد.
معیار دوم: مخالفت با حدیث متواتر ومستفیض:
اگر روایت با مشهور وخبرمتواتر یا مستفیض تعارض داشته داشته باشد,مثلا روایت با روایت متواترتعارض داشته باشد یا با روایت مستفیض تعارض داشته باشد بازهم طرف مقابل کنارگذاشته میشود. البته هرچه روایت مشهور قوی ترباشد کنارگذاشتن روایت مخالف وغیرمشهور, مطمئن ترخواهد بود.
روایت های عرض واخبارعلاجیه, درمقبوله عمربن حنظله نیزمطرح شده است,امام فرمود اگر دو روایت متعارض بود,البته بعدازصحت سند واحرازحجیت, باید با کتاب الله وسنت مقایسه کنید,روایت که مخالف کتاب الله بود باید به دیوارکوبیده شود.فاطرحواه علی الجدار.
خلاصه روایات که ازپیامبرنقل شده با این مضمون که خودحضرت ازکتابت حدیث منع کردند,ابو سعیدخدی ازپیامبرنقل کرده که حدیث من را ننویسید؛ چون باکتاب الله اشتباه میشود.خب این حدیث جعلی است چون باحدیث که سفارش به نوشتن کرده است.فردی ازحافظه اش به پیامبرشکایت کرد,حضرت فرمود ازدستت کمک بگیر؛یعنی بنویس,درآیات قرآن هم سفارش به کتابت شده؛ مثل مساله قرض ودین که باید یاد داشت شود؛تا اختلاف پیش نیاید,خب امر دین که مهم تر از قرض ودین است.لذا علماءاهل تسنن تحلیل کرده که این روایت ازخود ابوسعیدخدری بوده وازپیامبرنبوده است.یعنی ابودسعد اجتهادکرده وبرداشت شخصی خودش را به عنوان روایت نقل کرده؛ لذا روایت مجعول است.
معیارسوم: مخالفت با حکم قطعی عقل:
دیگراینکه روایت منع کتابت باعقل نیزتعارض دارد,عقل سلیم مساله کتابت ویاد داشت,سازش ندارد.درکتاب الله دارد: درقیامت وجهنم جنیان وانسیان هستندکه لایعقلون.. ازعقلشان استفاده نکردند. پس قوه عقل خودمنبع اعتبارسنجی حق وباطل است.
نمونه دیگرازجعل درمنابع اهل تسنن از ابوهریره روایت شده که خداوند درهرشب درمرتبه ازدنیا نازل میشود ودعای دعاکنند گان را اجابت میکند ومیشنوند,خب حرکت برای خداوند ازمکان به مکان دیگر را برای خدا ا ثبات کرده که حرکت ازلوازم ماده است,این روایت جسمیت را برای خدا ثابت میکندکه باعقل متعارض است,خداوندکه قادرمطلق است ومجرد وبدون ماده وجسم است.پس حکم عقل قابل جمع نیست.
همین روایت وقتی به امام عرضه شد امام باهمین استدلال نقدکرده است ونسبت خدا را به همه مکانها یکسان دانسته اند.
نقد این روایت درکلام امام رضاهم ذکرشده است,فرموده اشتباه فهمیدند, درواقع خدواند ملک را دربخشی از اسمان دنیا نازل میکنند تا دعای دعاکننده راگزارش کند وکارهایش را بررسی نماید,یعنی ماموریت دارد به این امور رسیدگی نماید.
روایت های داریم که بایک آیه خاص تعارض ندارد بلکه بایک مجموعه از باورها وکلیت آموزه های اهلبیت وکلیت قرآن معارض است,مثل برابر اقوام وعصمت انبیاء جزءمضامین متون دینی است که ازمجموع آیات وعقل استفاده شده است.
روایت های نقل شده است که درنکوهش اقوام سیاه پوست وکردها و اصفهانی ها است,این چنین روایت ها با کلیت قرآن معارض است,مثلا برخی اقوام را ازجنس اجنه دانسته اند,برخی راگفته که لایدخل حلاوه الایمان فی قلوبهم,
مورد اول که اقوام را ازغیرانسان میداندمثلابرخی اقوام را از جن دانسته, مورد دوم که ازفرومایگی اخلاقی میداند,یک نگاه طبقاتی ونژاد پرستانه میداند, مورد سوم مربوط به جبرمیشودکه ایمان داخل قلوبشان نمیشود.مگر… خلاصه مورد اول دوم تبعیض طبقاتی ونژادی است که باکلیت کتاب الله متعارض است,دراول سوره نساءفرمود, (خلقکم من نفس واحده),( انّ اکرمکم عندالله اتقیکم) هم چنین با احادیث چون( لافضل لعربی علی العجمی و…) سازگار نیست,مساله خلقت برخی اقوام از اجنه یا تبدیل اجنه به فلان قوم خاص, نیزقابل قبول نیست. پس چنین روایات مشکل متنی دارد وجعل شده است.
البته این موارد وروایت درمظان تفسیراست اگربشود گفت دربیان قضیه حقیقیه نیست بلکه قضیه خارجی است که اشاره به برخی اقوام درزمان خاص دارد,مثلا کردها درهمان زمان مشرک بودند ودرجنگ بامسلمین بوده وکلیت ندارد,شاید به عنوان قضیه جزئیه ومقطعی صادرشده باشد,ولی بسیاری ازاین روایات قابل توجیه نیست.باکلیت آموزه های اسلامی تعارض دارد.
نمونه دیگر گناهان را به پیامبرنسبت داده که با آموزه های عصمت پیامبرتعارض دارد,عصمت پیامبر برگرفته ازمجموعه آیات و روایات وحکم عقل است که سازش ندارد,پس معلوم میشودچنین روایاتی جعل شده است.
درباره حضرت داود داردکه همسر ارویا را تصاحب کرد و..خب این گزارش باعصمت انبیاء درتعارض است,عصمت انبیاء درقرآن بیان شده پس روایت مخالف کتاب الله است وباید کنارگذاشته شود.
هرچه معیارما ازقطعیت برخور دار باشد داوری ما قوی تراست.
معیارچهارم: مخالفت با حسن وتجربه:
مساله خلقت زن ازپهلو ودنده چپ آدم و.. برای تشخیص انسان خنثی به دنده ها استناد میکندکه اگرکم باشدخنثی است و..این مساله حسی است,دنده زن یاخنثی ازدنده مرد کم نیست خب بشمارید متوجه میشوید, ونیاز به علم خاصی ندارد.
معیار پنجم: مخالفت با علم وتجربه:
در باره زمین درمنابع شیعه ازجمله کافی ازامام صادق ع گزارش شده که زمین درچه چیزی قرارگرفته است,امام فرمود: روی ماهی است وماهی روی صخره وصخره روی شاخ گاو وروی پا و.. درحال که شناخت زمین نیاز به ابزارخاص دارد, امروزه نشان میدهدکه چنین چیزی نیست.این گزارش با دانش تجربی وعلمی متعارض است وقابل قبول نیست.پس معلوم میشه جعل درکار بوده.
معیار ششم: مخالفت روایت با مسلمات تاریخی:
مخالف روایت با تاریخ نیز بیانگر جعل روایت است,اگرروایتی بامسلمات تاریخی تعارض داشته باشد مجعول است,مثلا روایت از اسمابنت عمیس در باره ولادت واتفاقات زمان ولادت حسنین گزارش شده درحال که ولادت حسنین علیهما السلام درسال های چهارم هجرت بوده واسماءبنت عمیس همسرجعفرطیار برادر امیرالمومین علیه السلام دراین سالها همراه شوهرش در حبشه بوده وسال هفتم به مدینه برگشته اند, لذا این روایت قابل قبول نیست,چون نمی شود شخص که درصحنه نباشد چگونه بدون واسطه روایت کرده , مگربرخی توجیه کرده وگفته: آنها برگشته بوده ودوباره به حبشه رفته باشد,که با گزارشات تاریخی سازگارنیست بلکه صرف احتمال وادعای بیش نیست, توجیه دیگر آن است که زنان دیگری اسماءنام داشته وبه اشتباه با اسماءزن جعفرطیار خلط شده باشد.به اصطلاح مشترک لفظی بوده]خب نباید اسماءبنت عمیس گفته شود.
درروایتی از افراد مثل محمدبن ادریس شافعلی یاد شده که در آن زمان اصلا وجود خارجی نداشته,فرموده بدترین اشخاص امت من شخصی به نام محمدبن ادرس است. در ادامه درد: بهترین افراد درمیان امت من که به عنوان سراج وچراغ می باشد,شخصی به نام ابوحنیفه است, خب مشخص است که طرفداران ابوحنیفه برای کوبیدن طرف مقابل که مذهب شافعی باشد,حدیث جعل کرده وامام شافعی را کوبیده وامام خودشان را را بزرگ کرده,باجعل و دروغ بستن به پیامبر دست به چنین کاری زده اند.درحال که ابوحنیفه در زمان پیامبراصلا وجود خارجی نداشته.
در روایتی ازمکانهای نام برده,مثل شهری در هندستان که بعد به وجود آمده است,اصلا در زمان راوی وجود خارجی نداشته است,مثل ابوحنیفه وابن ادریس که مربوط به قرن دوم و.. است,درصدراسلام نبوده لذا مورد قبول نیست,باتوجه به اطلاعات تاریخ مجعول بودن چنین روایت استفاده میشود,لذا غرض شخصیت سازی بوده وبزرگنمایی افراد با این که متوجه دروغ بودن کلامشان هم نبودند.
خلاصه روایت را با ازجوانب مختلف باید اعتبارسنجی کنیم تا ازروایتهای جعلی پرهیزکنیم, با اطلاعات قوی وغنی به سراغ داوری واعتبارسنجی روایت برویم. البته اگر درجای باقاطعیت داروی نمی توانیم باید با احتیاط برخورد کنیم تا دچار اشتباه وکنارگذاشتن روایتی احیانا درست نشده باشیم.
بسیار عالی
سلام و عرض ادب
سوالی داشتم
دراخر صحبت ها استاد فرمودند مثلا روایاتی که اسم افراد یا گروههایی را آورده که در زمان معصوم نبوده اند قرینه بر جعل است حال آنکه معصوم علم به ما کان ، ما یکون و ما هو کائن دارد و مشکلی ندارد که از شخصی صحبت کند که الان موجود نیست مثل روایت امام صادق علیه السلام در مورد دفن حضرت معصومه سلام الله علیها در قم
سلام لطفا برای هر در س استادان منابع و کتبی را جهت مطالعه بیشترمعرفی کنند.
سلام و عرض ادب اساتید بعضا کتاب های بیشتری برای مطالعه معرفی میکنند اگر کتابهای بیشتری مورد نیاز هست بفرمایید از اساتید بپرسیم و اسامی آنان را در اختیار شما قرار دهیم
سلام
از استاد غیب غلامی سوال بفرمایید مباحثی که مطرح فرمودند خود ایشان اگر نگاشته ای دارند یا منبع دیگری معرفی بفرمایند.
با تشکر
سلام در جلسه استاد نفیسی کامنت گذاشته اید
نمونه مقالات استاد غیب غلامی
https://www.noormags.ir/view/fa/creator/9469/%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%BA%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C_%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%A7%D9%88%DB%8C
با سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد عزیز
مطالب جامع و کامل و حاوی نکات مهم و بسیار عالی بود. اجرتون با خداوند مهربان.خیلی عالی بود.منابع خوبی هم در اسلاید هاداشتید. اسلاید ها کامل و با مستندات بودند.موفق باشید.
نتیجه گیری های زیادی که مطرح شد غیرقابل قبول هستن.
مثلا روایات رفع القلم که با مضامین مختلف(مثلا ۷ ساعت بعد از گناه کردن قلم برداشته شده تا فرصتی داده شده باشد) در جاهای مختلفی نقل شده و وجه توجیه صحیحشون هم تو روایات ذکر شده، مثل روایتی از امام رضا صلوات الله علیه در عیون اخبار، که میفرماید رفع القلم عن شیعتنا… و در توجیه و توصیحش میفرماید یعنی گناهان بوسیله بلایا و مصائب و… پاک میشوند و….
خلاصه که خیلی از مطالب بیان شده راه توجیه صحیحی هم دارند و لزوما ایرادی به صحت در صدور وارد نیست
سلام بله برداشت ها مختلف است و باید توجه داشت که بعضا معتقدن در یک روز خاص مکروهات یا حتی عده کمی پارو فراتر گذاشتند و میگویند محرمات میشه انجام داد
جدای از این ها اصل روایت ناظر بر روز خاص ضعف سندی دارد
فتامل
سلام علیکم. تشکر و خداقوت… نکته ای که تذکر آن را ضروری میدانم این است که در نقد متنی، برداشت افراد بسیار دخیل خواهد بود؛ به دلیل مخالفت مضمون روایتی با عقل ما یا علم جدید، نباید آن کنار گذاشت. چه بسا آیندگان این روایات -مانند خلقت زن از دنده مرد- را به گونه صحیحی بفهمند.
سلام
متشکرم
عالی بود