تقریر نویسی دانشپژوه محترم آقای سید روح الله امینی:
جلسه هفدهم: راویان حدیث (استاد محسن مروارید)
مقدمه: اهمیت توجه به روایات,یکی ازمصادیق توجه به عترت توجه به روایت منقوله ازعترت است,دراین زمان که دست رسی به معصوم نداریم برای نجات ازگمراهی ناگزیر به احادیث که حاکی ازقول وفعل معصوم است تمسک کنیم.بنابراین اگربخواهیم قول وفعل ومعصوم وعترت را به صورت دقیق به دست بیاوریم ناگزیر مباحث رجالی را بدانیم تا روایات که حاکی ازقول عترت است بطورصحیح به دست بیاوریم چون بین ما وعترت زمان زیادی فاصله شده و حادیث با سند و وسائط به دست ما رسیده,خب این اسانیدگاهی نیازی به بررسی نداردمثل روایات متواترلفظی مثل حدیث غدیر ومعنوی واجمای ولی چون عمده روایات متواترنیستند,غیرمتواترهم یا محفوف به قرائن قطعیه است که موجب اطمئنان ویقین ما به صدور ازعترت بشود خب بازهم نیازچندان به علم رجال وبررسی سندوطرق نیست.ولی خب اکثراحادیث ما محفوف به قرینه قطعیه نیستند,اگرچه برخی ادعاکرده اخبارمنقول درکتب اربعه محفوف به قرینه است که درجای خودش بحث شده که چنین نیست.
پس اکثراخبارمحفوف به قرینه نیست وموجب اطمئنان به صدورنمی شود,لذا بایدسند حدیث بررسی شود تا حدیث مرسل ومحذوف السند نباشد, درمرحله دوم باید همه اسناد ورجال حدیث توسط خبرگان ورجالیون توثیق شده باشد,بعداز احراز این مرتبه حدیث برای ماججت میشود.
اما در رابطه باجهت اول,یعنی بدانیم کسی ازسندحذف نشده باشد, بحث طبقات رجال مطرح است که این بحثی سابقه دار بین فریقین است که روات را به حسب زمان خود راوی و مروی عنه طبقه بندی کرده اند که اصطلا طبقات رجال نامیده شده, مثل کتاب رجال طوسی که براساس طبقات رجال دسته بندی شده, کتاب نجاشی وفهرست نجاشی,اگرچه اسم طبقات ندارد ولی دسته بندی روات براساس طبقات نگارش یافته است.
دراواخر آیت الله برجردی زحمات زیادکشیده و روش جدید را پایه گذاری کردند.ایشان طبقات رجال را 12 طبقه نموده اند, یعنی ازاولین معصوم که پیامبراست تا زمان شیخ طوسی دوازده طبقه برحسب زمان راویان درست کرده وهر راوی را دریک طبقه قرارداده است.مثلا اگرشیخ طوسی حدیثی را ازپیامبرنقل کرده باشد به 12 واسطه به پیامبرمی رسد که باید همه حلقه ومرتبه ها سرجایش قراربگیرد تا مرسل نباشد,توجه به طبقه ومرتبه ای راوی نشان میدهدکه فلان روای نمی تواند ازطبقه قبل ازخودش که هنوز نبوده, نقل کند,یا ازطبقه بعدازخودش که در آن زمان فوت کرده بوده,نشان میدهدکه روای ازسندسقط شده وحدیث مرسل است. درمعجم رجال, مرحوم خوئی بحث راوی ومروی عنه را ذکرنموده که همان بحث طبقات رجال است ولوکتاب به نام طبقات روات نباشد.خلاصه بررسی طبقه اثبات مسند بودن ومرسل بودن میکندکه خیلی مهم است.
جهت دوم مساله این استکه اگر روایت مرسل نباشد؛یعنی ثابت شودکه هرراوی سرجای خودش است.مساله دوم وثاقت راوی است که باید احراز واثبات شود تاحدیث حجت شود.
وثاقت راوی معمولا باتوثیق بزرگان علماء رجال متقدم مثل شیخ طوسی ونجاشی وکشی که نزدیک به زمان راوی بوده اثبات میشود.این ها اگرکسی را توثیق کند برای ما حجت است.چه ازباب شهادت وحس باشد یا ازباب خبرویت وجمع قرائن وشواهدکه درجای خودش بحث شده.
خب توثیقات دونوع است,توثیق عام وتوثیق خاص.توثیق عام یعنی بیان قاعده کلی که شامل تعداد واجدین شرایط میشوند,توثیق خاص یعنی توثیق فردخاص مثل محمدبن ابی عمیر و زراره ابن اعین وحمران بن اعین و…
دو مورد از توثیقات عام :
حالا ما به دو مورد ازتوثیقات عام ا شاره میکنیم یکی اصحاب اجماع دوم مشایخ ثقات:
اول: اصحاب اجماع: یعنی مجموعی از روات توثیق شده باشد که این مطلب ازکشی نقل شده است (اجمعت العصابه علی تصحیح مایصیح عن جماعه ) عصابه یعنی علماءامامیه اتفاق نظردارندکه اگریک حدیث سلسله سندش تا ابی عمیر یاصفوان ,یا زراره برسد تلقی به قبول شده وصحیح است.حدود هجده نفررا بیان کرده است.شش نفر از اصحاب امام باقر ع) وشش نفر از اصحاب امام صادق ع) وشش نفر از اصحاب امام کاظیم وامام رضا علیهم السلام می باشند.
درتفسرکلام مرحوم کشی سه احتمال عمده داده شده که مقصودش چی است؟
احتمال اول: این است که اگرحدیثی سندش تا ابن ابی عمیردرست باشد متفق علیه است حدیث درست وصحیح است.هکذا بقیه اصحاب اجماع.یعنی این هجده نفراین قدرنزد امامیه مهم ومورد اعتماد بوده که اگرسند تا این چندنفر به صورت درست باشد صحیح است و وثاقت خود این هجده مورده قبول همه است ولی ثابت نمیکندکه بعداز آنها را بررسی بکنید یانکیند.درنتیجه حدیث درست است چون اینها ازضعفاءروایت نمیکند.مرادکشی آن نیست که واسطه ثقه است یا نیست.تنها وثاقت خودهجده نفرباکلام کشی ثابت میشود.
خب چرا بقیه ثقات را کشی نگفته است؟ج: خصوصیت این هجده نفراین است که این ها راهمه قبول داشتند درحال که خیلی ها ثقه هستندولی مورد خلاف است.علاوه بر تاکیدات خودکشی تفسیراول را تایید وتثبیت میکند.درنتیجه کشی با این کلام هجده نفررا توثیق میکند.
احتمال دوم برای بیان کلام کشی ازعلامه مجلسی نقل شده که اگرحدیثی سندش تا این هجده نفردرست باشد دیگه به افراد بعداز این هاکارنداریم ولومجهول الحال باشد.نیاز به بررسی مابقی نیست.مثلا دراصول کافی علی بن ابراهیم عن ابن ابی عمیر.خب علی بن ابراهیم وابن ابی عمیرثقه است ونیاز به بررسی نیست,بعداز این ها نیزطبق تفسیردوم نیازی به بررسی ندارد.
احتمال سوم آن است که شاید کلام مرحوم نوری باشد,این است که اگرسند به ابن ابی عمیربرسد تمام وسائط بعداز ابی عمیرثقه هستند؛ یعنی اگراین وسائط درسندحدیث دیگری بدون ابی عمیرباشد نیز ثقه است؛ چون وثاقت این ها به سبب نقل حدیث ابی عمیر از آنها ثابت میشود.
خلاصه تفسیراول این شد تنها وثاقت خود این هجده نفرباگفته کشی ثابت میشود وبس.
دوم:مشایخ ثقات, عبارت شیخ درعده الاصول:
عبارت دوم مربوط به توثیقات عام است که مرحوم شیخ درعده الاصول عبارت را فرموده که سه نفر از راویان بزرگ توثیق میشود,یکی صفوان بن یحیی ودوم احمدبن محمد ابی نصربزنطی ومحمدبن ابی عمیر.که جزء اصحاب اجماع نیز بودند.عبارت شیخ:( انهم لایرون ولایرسلون الاعن ثقه )این سه نفرکسانی هستندکه روایت نمیکنندمگراز واسطه های ثقه, روایتی را مرسل وبدون واسطه نقل نمیکنندمگر ازثقه باشد.پس مراسیل اینها نیزحجت است.مراسلهم کماسندهم. روایات مسند ومرسلشان برای ماحجت است,چون بین علماءشیعه این هامعروف ومشهورهستند که بدون وثاقت سند نقل نمیکند.پس منقول عنه اینها نیز توثیق میشود.
دراین عبارت تفسرمتعدد نداریم؛ چون عبارت واضح است تنها اختلاف این استکه ایا این عبارت شیخ برای بقیه مجتهدین نیزحجت است یانه؟ خب اگراجتهادازشیخ باشد برای بقیه حجت نیست اما اگر اخبارحسی باشد برای بقیه نیزحجت خواهدبود.خلاصه اگرخبرحدسی باشد برای بقیه مجتهدین حجت نیست.اما اگرخبرعن حس باشد برای دیگران نیزحجت است.
دراین رابطه دونظراست:نظر مرحوم خوئی آن استکه این یک برداشت ازطرف شیخ است,احتهاد است,حدس است,چون کلام شیخ متاثر ازکلام کشی است.ازکلام اوچنین برداشت کرده چون درکلام کشی همین سه نیز بودند که عده درمیان روات هستندکه امامیه اجماع دارندکه اینها ازغیرثقه نقل حدیث نمیکنند.پس شیخ تفسیرسوم کلام کشی را برگزیده واین حرف رابیان کرده است.یعنی ما نیاز به بررسی واسطه ها ومشایخ این سه بزگوار نداریم.پس اجتهاد است وبرای خود شیخ خوب است.
شاهدخوئی برای ادعای خودش این استکه این سه نفرازهمان هجده نفراست,پس معلوم میشود به خاطرهمان اصحاب اجماع بودن است که چنین تعبیری را به کار برده اند, وچون آن تفسیر(تفسیرسوم ازکلام کشی) برای ما مورد قبول نیست لذا کلام شیخ نیزمفید نیست.
نظر دوم این استکه این سه نفرمجزای ازهجده نفربیان شده وربط به اصحاب اجماع که کشی بیان کرده ندارد بلکه کلام جدای است وموجب توثیقات عام است برای مشایخ این سه نفر وبرای مانیزحجت است.خبرازحس است خبراجتهادی وحدسی نیست.پس کلام شیخ نیز موجب توثیق عام مشایخ ثقات واین سه نفرمیشود.
پس ما برای اثبات حجیت خبرواحد نیاز به اثبات سندواثبات وثاقت راوی داریم. وثاقت گاهی به صورت خاص ثابت میشود وگاهی به صورت عام وعموم مثل اصحاب اجماع که کشی فرمود وکلام شیخ که مشایخ ثقات را توثیق میکند.
مطلب بعدی مربوط به ضعفاء میشود:
گاهی راوی توثیق عام وخاص ندارد],گاهی اصلا چیزی درباره فلان روای ذکرنشده وگاهی ذکرشده ولی وثاقتش بیان نشده است وگاهی تضعیف شده اند,هرسه مورد اگردرسندحدیث باشد ازحجیت ساقط میشود,چه مجهول باشد جه مهمل وچه ضعیف.
درباره تضعیف, تضعیف عام نداریم هرچه هست تضعیف خاص است؛یعنی افراد به طورخاص تضعیف میشوند مثل کتاب رجال ابن غضائری که خیلی را تضعیف کرده اند.و این کتاب توسط بزرگان نقل شده است.صاحب معالم که افراد زیادی را تضعیف کرده اند.
درخاتمه… مطلبی را عرض کنم چون بحث ضعفاء مطرح شد, گاهی شاید اگرگفته شود فلان حدیث ضعیف است دلیل نمیشودکه کاذب باشد بلکه ممکن است تنهاسندخوب ندارد لذا نمیشود به خدا ورسول وعترت نسبت بدهیم,پس ضعیف مساوی با دروغ بودن نیست بلکه ممکن است با تجمیع قرائن وشواهد بشود حدیث ضعیف را تقویت کرد وگاهی حدیث ضعیف سندی مطابق باکتاب الله باشد وموافق اخلاقیات باشد عمل میشود.اگرحدیث ضعیف مربوط به اعتقادات باشد موجب میشود انسان برخلاف آن علم حاصل نکند.
خیلی مفید ومختصر بود
ضمن عرض سلام و ادب و آرزوی قبولی طاعات . حضرت استاد در تقسیم بندی اصحاب اجماع در دقیقه ۲۲:۴۹- فرمودند: شش نفر از اصحاب امام باقر عليه، شش نفر از اصحاب امام باقر و صادق ع ، و شش نفر اصحاب امام کاظم ع و امام رضا ع هستند…..در صورتیکه طبق تقسیم بندی ارائه شده در کتب و دروس رجالیون شش نفر اول مربوط به اصحاب مشترک امام باقر و صادق ع و شش نفر فقط از یاران امام صادق ع و شش نفر سوم همان که استاد فرمودند درست است. لذا شش نفری که جزو اصحاب امام باقر ع به تنهایی باشند وجود ندارد….باتشکر لطفا راهنمایی فرمایید. متشکر
پاسخ استاد :
سلام علیکم
ظاهرا کلام آقای مستشکل درست است
بیان و نظم عالی
تشکر از استاد
بسیار خوب ..
عالی
خداوند کریم بر توفیقات استاد بیفزاید
سلام علیکم
بسیار عالی و مفید
با سلام و عرض ادب و احترام
سرعت کلام استاد به نحوی بود که میشد همزمان با گوش دادن به مطالب،انهارا بهخاطر سپرد. عالی بود.اجر شما با خداوند عزیز.سپاسگزارم
سلام خیلی عال با تشکر
سلام علیکم. تشکر و خداقوت… گمان میکنم تعبیر مرحوم کشی درباره اصحاب اجماع، دست کم روایاتی که اصحاب اجماع نقل کردهاند را حجت میکند و تقلیل مطلب به اینکه مراد کشی تنها وثاقت این افراد بوده، خلاف ظاهر است.
سلام در تحلیل کلام مرحوم کشی بین علما اختلاف است.