خلاصه‌نویسی دانش پژوه محترم آقای محمد صالحی بابادی:

جلسه یازدهم: منابع معتبر و منابع نامعتبر – استاد علی عادل‌زاده

پیش‌فرض بحث: اعتبارسنجی لازمۀ استفاده از منابع نقلی و استناد به آن‌ها است. در عین حال، اعتبار، امری نسبی است؛ یعنی نمی‌توان یک منبع را صد درصد معتبر شمرد. این چنین هم نیست که یک منبع حدیثی به کلّی نامعتبر باشد.

اعتبار، ابعاد مختلفی دارد. به ویژه دربارۀ کتاب، که ماهیّتِ ترکیبی دارد.

در نتیجه، اعتبارسنجی فرایندی انعطاف‌پذیر و پیچیده است، نه یک الگوریم ساده و مکانیسم ثابت.

در عین حالف اعتبار جنبه‌های مختلفی دارد: مؤلّف؛ پیش از مؤلّف؛ پس از مؤلّف.

مؤلّف: یعنی اوّل باید انتساب به نویسنده ثابت شود؛ مثلاً دربارۀ الإستبصار که منتسب به شیخ طوسی است، شکی وجود ندارد و انتساب، صحیح است؛ ولی دربارۀ انتساب إثبات الوصیّة به مسعودی اشکال وجود دارد؛ چون بر اساس کتاب الوصایای شلمغانی تألیف شده. یا کتاب دلائل الإمامة که منسوب به طبری امامی است؛ در حالی که تحقیقات نشان می‌دهد مؤلّفش مجهول است. دربارۀ تفسیر قمی نیز چالش وجود دارد. جنبۀ دیگر این است که بعد از انتساب کتاب، شخصیّتِ نویسنده چگونه است. مثلاً دربارۀ مؤلّف کتاب الکافي، اشکال وجود ندارد؛ ولی دربارۀ نویسندۀ کتاب الهدایة الکبری، نویسنده بر مذهب نصیری است و اتهاماتی دربارۀ وی وجود دارد. یا کتاب التمحیص که نوشتۀ ابن شعبۀ حرّانی است، نویسنده نصیری مذهب است و از این رو، استفاده از کتاب چالش‌هایی دارد. یا کتاب تأویل الآیات، با آنکه نویسنده امامی مذهب و ثقه است، از آنجا که خبرگی ندارد، کتابش مشکلاتی دارد، مثل اینکه کتاب الغیبة نعمانی را به شیخ مفید نسبت داده و … .

پیش از مؤلّف: یعنی منابع کتاب؛ مثلاً منبع تهذیب الأحکام معتبرتر از کتاب أمالی طوسی است؛ یا الفقیه معتبرتر ز الخصال است. یا کتاب‌های مناقب آل أبي طالب و المحتضر و مدینة المعاجز به دلیل اینکه از منابع گوناگون استفاده کرده‌اند، کتاب با اندکی چالش روبه‌رو است.

پس از مؤلّف: بعضی از کتاب‌ها بعد از مؤلّف، دچار تکمیل و ترتیب، یا تحریف، یا حذف و تلخیص شده. مثلاً در کامل الزیارات، شاگرد مؤلّف مطالبی را اضافه کرده. رجال کشی نیز تلخیص شده. یا کتاب الجعفریات، باب‌بندی تغییر کرده و اسناد نیز کمی تغییر پیدا کرده. یا مسائل علی بن جعفر نیز دو نسخه دارد.

تحریف: یا کتاب سلیم بن قیس، دچار تحریف شده طبق گزارش شیخ مفید. یا کتاب أربعین اسعد بن إبراهیم که تحریف‌یافتۀ کتاب دیگری است یا کتاب حدیقة الشیعة که تحریف‌یافتۀ کتاب کاشف الحق است.

حذف و تلخیص: تفسیر العیاشي یا تفسیر فرات کوفی؛ مصادقة الإخوان شیخ صدوق؛ کفایة المهتدي.

حذف و تلخیص ممکن است کتاب را از شکل اصلی خارج کند یا ممکن است نکند؛ پس حذف و تلخیص بر دو نوع است.

در اعتبارسنجی، باید به جنبه‌های گوناگون توجّه کرد.

۱. سلسله سند کتاب: مسلمانان غالباً کتاب‌ها را با سند نقل می‌کردند. طریق متّصل داشتن، شرط ضروری برای اعتبار کتاب نیست؛ مثلاً کتاب‌های رجال ابن غضائری و بصائر الدرجات و مسائل علی بن جعفر، سند متّصل ندارند و با این حال، معتبرند. اصولاً عرف بشر و شرایط چنین نیست که همیشه بتوان سند متّصل به کتاب‌ها را حفظ کرد.

از سوی دیگر، باید توجّه داشت که سند اگر با نوعی انتقال عینی همراه باشد، ارزشمند است. تعدّدِ طُرُق اهمّیّت دارد. انتقال عینی یعنی انتقالی که همراه با مناوله و اجازه و … باشد، نه آنکه اجازه تشریفاتی باشد و به عنوان کتاب تعلُّق داشته باشد (نه به نسخه). سند اگر تشریفاتی باشد (اجازه به عنوان، اجازات عام، ترکیب اجازات، و …) ارزش چندانی ندارد. ترکیب اجازات یعنی شخصی سند خویش را با صاحب یک اجازه با سند آن صاحب اجازه تا نویسندۀ کتاب ترکیب می‌کرد. مثلاً ابن طاووس خیلی از آثار را با استفاده از اجازات عام نقل می‌کند، حال آنکه این کتاب‌ها را بر اساس وجاده نقل می‌کند و کتاب دلائل الإمامة را با ترکیب سند خویش تا شیخ طوسی و سند شیخ طوسی تا طبری امامی نقل می‌کند. ابن شهر آشوب نیز آثارش همین‌گونه است. شیخ حرّ عاملی نیز به شیخ محمّد فاضل مشهدی آثاری را اجازه داده که از دست رفته‌اند (مثل تعبیر الرؤیا، الرسائل، الرد علی القرامطة، و …)؛ یا سند سید محسن امین تا تفسیر نعمانی که سند خوش تا شیخ طوسی و شیخ طوسی تا نویسنده را ترکیب کرده. معاصرین نیز سندی برای حدیث کساء ترکیب کرده‌اند.

۲. قدمت و کثرت نسخه‌های خطّری: نسخۀ اصل مؤلّف یا نسخۀ نزدیک به اصل، خیلی اعتبار می‌افزاید؛ مثلاً بحار، المبسوط، التبیان، منتهی المطلب، مختلف الشیعة؛ ولی از آنجا که نسخه‌های اصلی طبعاً زائل می‌شده‌اند، نمی‌توان انتظار داشت که از همۀ کتاب‌ها، نسخه‌های اصلی به خطّ مؤلّف در دسترس باشد؛ مثلاً از کتاب قرآن تا بدین لحظه نسخه‌ای که در عصر پیامبر تألیف شده باشد، به دست نرسیده. صحیح بخاری نیز همین‌طور که قدیمی‌ترین نسخه‌اش برای یک قرن بعد از مؤلّف است. الکافي (قرن هفتم)؛ خصال (۸۰۱ ق)؛ کمال الدین (۸۹۱ ق)؛ علل الشرائع (قرن نهم). بنابراین، نبودِ نسخۀ اصل، چالش جدّی برای اعتبار کتاب نیست و می‌توان با قرائن دیگر، اعتبار کتاب را اثبات کرد.

از طرف دیگر، از آنجا که امکان جعل کتاب در فاصلۀ کم از زمان مؤلّف وجود دارد، داشتن نسخۀ اصل نیز امکان جعل را از بین نمی‌برد؛ مثلاً حدیقة الشیعة یا أنیس المؤمنین یا تفسیر منسوب به امام حسن عسکری نیز نسخۀ قدیمی دارند و با این حال، نسخۀ قدیمی اعتبارافزایی نمی‌کند.

نسخۀ شبه قدیمی نیز امکان جعل دارد؛ مثلاً مسارّ الشیعة یا المدینة الفاضلة فارابی که نسخه‌های شبه‌قدیمی آن‌ها از سوی مؤلّفین جعلی دانسته شده.

۳. یادکرد در فهارس: آیا این کتاب در فهرست‌ها ذکر شده یا خیر.

کارکرد اثباتی: المسترشد طبری آملی که یکی از قرائنش، ذکر در فهرست‌های قدیمی است؛ شرح الأخبار قاضی نعمان؛ روضۀ کافی.

موانع کارکرد اثباتی: امکان جعل نسخه‌ای با عنوانی که در فهرست ذکر شده؛ مثلاً إثبات الرجعة فضل بن شاذان؛ مسائل البلدان فضل بن شاذان نیز همین‌گونه.

گاهی نیز کتابی در فهرست‌ها ذکر شده و نسخه‌ای یافت می‌شود که یابنده تصوّر می‌کند این نسخۀ خطّی، همان عنوانی را دارد که در فهرست‌ها ذکر شده؛ مثل إثبات الوصیّة از مسعودی یا دعائم الإسلام از قاضی نعمان، که بعضی آن را به شیخ صدوق نسبت داده‌اند (زیرا در فهرست‌ها، همچو کتابی در آثار شیخ صدوق ذکر شده). ممکن است جعل نیز قبل از تنظیم فهرست، اتّفاق افتاده باشد؛ مثل اینکه در آثار مفضّل بن عمر، کتاب فَکِّر ذکر شده که ظاهراً همان کتاب توحید مفضَّل است؛ ولی این ذکر در فهرست، اعتبار کتاب را ثابت نمی‌کند و دلیلش آن است که این کتاب، قبل از نجاشی جعل شده.

کارکرد سلبی فهارس: اگر کتابی در فهرست‌ها ذکر نشده باشد، نمی‌توان آن را به مؤلّف نسبت داد؛ مثال‌ها: مناقب العترة از ابن فهد؛ کفایة البرایا از کیدری؛ الکشکول از علّامۀ حلّی؛ عیون المعجزات از سید مرتضی؛ کشف اللئالی.

موانع کارکرد سلبی: فهرست‌ها جامع و مانع نیستند؛ پس ممکن است کامل ذکر نشوند؛ مثلاً آثار الحسن بن محبوب کامل ذکر نشده؛ یا آثار ابن شعبۀ حرّانی نیز ذکر نشده. فهرست آثار شیخ مفید در فهرست شیخ طوسی نیز کامل نیست. آثار شیخ صدوق نیز در فهرست شیخ طوسی کامل ذکر نشده. پس استناد به عدم ذکر یک کتاب در فهارس، همیشه برای بی اعتباری کتاب کافی نیست.

۴. بازتاب در منابع دیگر

کارکرد اثباتی: تصحیح الإعتقاد؛ الإیضاح؛ المقالات و الفرق؛ طب الصادقین؛ الأصول الستة عشر. دربارۀ اعتبار این کتاب‌ها اشکال شده؛ ولی در منابع بعدی از آن‌ها نقل شده و می‌توان این چنین، اعتبار آن‌ها را اثبات کرد.

کارکرد سلبی: طب الأئمّة؛ أخبار الزینبات؛ تفسیر عرفانی منسوب به امام صادق با تصحیح آقای تدیّن؛ المطاعن المجرمیّة منسوب به محقّق کرکی. این‌ها بازتاب در منابع دیگر ندارند.

۵. تاریخ‌گذاری کتاب‌ها

قرائن بیرونی (مثل بازتاب در منابع دیگر)

قرائن درونی:

الف. مثل تواریخی که در کتاب ذکر شده (مثل مصباح الأنوار که منسوب به شیخ طوسی است و تاریخ‌های ذکر شده در آن با سنّ شیخ طوسی سازگار نیست؛ همچنین الفضائل و الروضة منسوب به شاذان بن جبریل).

ب. الفاظی که به کار رفته در منبع (مصباح الشریعة منسوب به امام صادق و إثبات الرجعة)

ج. مفاهیمی که به کار رفته در منبع: حقائق التفسیر منسوب به امام صادق

د. حوادث و اشخاص و عناصر تاریخی‌ای که در کتاب بدان اشاره شده: کتاب أبان بن تغلب در مسطرفات سرائر ابن ادریس؛ أخبار الزینبات (اسم حیدرآباد در سند ذکر شده؛ ولی چند سال بعداً ذکر شده)؛ أنیس المؤمنین (اشاره به توبۀ شاه طهماسب)؛ إثبات الرجعة منسوب به فضل بن شاذان که در آن، از توقیعات عصر غیبت صحبت شده؛ حدیقة الشیعة که به مرگ میرزا مختوم اشاره شده؛ أخبار زید منسوب به أبومخنف که در آن‌ها از اشخاص صحبت شده که در زمان أبومخنف نبوده‌اند. با این تاریخ‌پریشی‌ها، یا اصل کتاب تحریف شده یا آنکه بعد از نگارش، دچار تحریف و دستبرد واقع شده.

۶. ادبیّات کتاب:

داستانی بودن: الأنوار في مولد النبي؛ مقتل منسوب به أبی مخنف؛ مقتل أمیر المؤمنین از أبوالحسن بکری؛ وفاة فاطمة از أبوالحسن بکری. بحث مفصّل البته باید داشت در شاخصه‌های داستانی بودن متن.

عدم تناسب ادبیات با نویسنده: فقه الرضا که ادبیّاتی فقیهانه دارد، نه ادبیّاتی از معصوم؛ الرسالة المفضّلیة منسوب به امام صادق؛ الإختصاص منسوب به شیخ مفید؛ الإهلیلجة منسوب به امام صادق

۷. وابستگی جریانی

غلو: مثل مناقب عتیق از دورۀ عصر صفویه؛ اصل قدیم از منابع مستدرک الوسائل؛ مشارق أنوار الیقین از حافظ رجب برسی؛ ریاض الجنان و صفوة الأخبار. این کتاب‌ها یا مستقیماً متعلِّق به جریان غلو هستند یا تأثیرپذیرفته از آن.

تصوّف و عرفان: مصباح الشریعة؛ التحصین ابن فهد حلّی؛ عوالي اللئالی یا المجلی؛ آثار ابن طاووس. جریان تصوّف و عرفان از نظر حدیث دچار اشکالات جدّی است.

اهل سنّت: نوادر راوندی؛ صحیفة الرضا؛ مسند موسی بن ابراهیم مروزی از امام کاظم؛ جامع الأحادیث جعفر بن محمد فقیه قمی. سند یا متن آن، وابستگی به اهل تسنّن دارد.

فرق شیعی غیر امامی: تفسیر فرات کوفی که ارتباط با زیدیه دارد؛ دعائم الإسلام که اسلامیّه است؛ اصل محمّد بن المُثنّی الحضرمي که ارتباط با واقفه دارد؛ الإیضاح قاضی نعمان که اسماعیلی است و در عین حال، ارتباط با زیدیه دارد.

۸. فضای اسناد

بعضی کتاب‌ها ممکن است سند متّصل یا نسخۀ قدیمی ندارند؛ ولی فضای اسناد آن‌ها به نحوی است که می‌تواند اعتبارزا باشد؛ مثل عاری بودن از اشخاص مجهول و منطقی بودن طبقات و نبود اضطراب: قرب الأسناد؛ الزهر؛ نوادر اشعری؛ الإمامة و التبصرة؛ رسالة المتعۀ شیخ مفید؛ أمالی مفید.

بر عکس بعضی کتاب‌های دیگر که فضای اسناد آن‌ها، سبب کاهش اعتبار می‌شود: أربعین ابن أبي الفوارس؛ نوادر المعجزات؛ الهدایة الکبری؛ طب الأئمّة پسران بسطام؛ کفایة الأثر؛ مأة منقبة. در دو منبع آخر، تناسب میان منبعی که نویسنده می‌خواهد از آن نقل کند با خودِ نویسنده، اقتضائات خاصّی دارد که اگر خلاف آن دیده شود، اعتبارزدا می‌شود؛ مثلاً در کفایة الأثر، متون خیلی شیعی از افراد سنّی نقل شده.

۹. انفراد و اشتراک

کثرت انفراد، می‌تواند بعضی وقت‌ها اعتبار را کم نکند؛ مثل آثار شیخ صدوق که کثرت انفراد در آن‌ها توجیه منطقی دارد و آن این است که شیخ صدوق از منابع منطقۀ ری استفاده کرده.

در بعضی جاها، کثرت انفراد، می‌تواند چالش برای اعتبار درست کند؛ مثل مقاتل متأخّر، که منابعی که در دست نویسنده بوده، در دست دیگران هم بوده. همچنین کتاب مجمع البحرین و نور الأنوار؛ غرر الحکم (زیاد بودن جملاتی که به امیرالمؤمنین نسبت داده شده، در حالی که در منابع دیگر به ایشان نسبت داده نشده یا به دیگران نسبت داده شده).

شدّت اشتراک: کافی و تهذیب. میان این دو کتاب، شدّت اشتراک منطقی است و مشکلی ایجاد نمی‌کند؛ ولی در کتاب مصباح الشریعة، اشتراک زیاد با منهاج العارفین غزالی دارد. اشتراک زیاد الجعفریات با روایات سکونی؛ اشتراک زیاد أربعین إربلی با أربعین إبن أبي الفهارس؛ عیون الحکم؛ جامع بزنطی که ارتباط دارد با کتاب علی بن جعفر؛ توحید مفضّل که ارتباط دارد با رسالۀ منسوب به جاحفظ و رسالۀ جبریل بن نوح انباری؛ فقه الرضا که ارتباط نزدیک با کتاب التکلیف شلمغانی دارد.

۱۰. اختلاف معنادار با منابع دیگر

الإحتجاج طبرسی متن‌هایش متفاوت با مثلاً آثار شیخ صدوق است که نشان می‌دهد تغییر در متون واقع شده. مشکل یا از خود کتاب الإحتجاج است، یا از منابع واسطه.

کتاب منتخب طریحی در دورۀ صفویّه، نقل‌هایش با منابع متقدّم با تغییرهای الگوی ثابت است.

تحف العقول سبک تغییر یکسان دارد.

۱۱. ساختار منطقی داشتن

کتاب الإختصاص مجموعه‌ای از رساله‌های مختلف است، نه یک کتاب واحد و نمی‌توان به شیخ مفید نسبت داد.

أنیس المؤمنین که خروج از ساختار منطقی کتاب دارد.

حدیقة الشیعة.

خروج از ساختار منطقی، می‌تواند نشانۀ تحریف یا وضع باشد.

۱۲. منابع

۱۳. الگوها (تکرار الگوها می‌تواند نشان‌دهندۀ دخالت مؤلّف باشد)

۱۴. شهرت و رواج

۱۵. اختلاف نسخ و تحریرها: بعضی کتاب‌ها اختلاف نسخۀ زیاد دارند که می‌تواند نشانۀ دستکاری باشد.

۱۶. زبان اصلی یا برگردان (مانند تاریخ قم، تاریخ بلعمی): زبان اصلی یا ترجمه باشد، متفاوت است. ترجمه بودن، سبب دستِ دوم می‌شود؛ مثلاً در ترجمه، تصرّفاتی می‌شود که در قدیم هم معمول بوده؛ مثل تاریخ بلعمی که ترجمۀ تاریخ طبری است و با این حال، تفاوت میان آن دو دیده می‌شود.

14 پاسخ

  1. با سلام کتب حدیثی نوعا بر اساس رای نظر نویسنده در مبانی رجالی و صحت سقم نوشته شده کلینی مجلسی و دیگر محدثین بر اساس نظر خودشون و اعتبار سنجی خودشون کتب رو تالیف کردن که حال بر اساس برخی مبانی رجالی که اون هم اختلافیست صحت سنجی میشه همین کافی شریف هنوز قایل به صحت کلش موجود هست بین علما و قس علی هذا

  2. باسلام و آرزوی قبولي طاعات و عبادات. مطالب این درس بسیار زیاد و حفظ کردن اسامی کتب شاید کمی دشوار باشه. در هر صورت بسیار عالی و قابل استفاده است. ای کاش استاد یک کتاب هم در انتها معرفی میفرمودند. خدا رو شاکرم که در این دوره شرکت میکنم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *