تقریر نویسی دانش‌پژوه محترم انور بامری:

جلسه بیست و پنجم: آسیب شاسی حدیث (استاد حیدر مسجدی )

مهم ترین منبع فهم دین بعد از قرآن، حدیث است.حدیث در قرن اول ودوم وسوم صادر شد. تا اکنون حدود 12،13 قرن فاصله داریم در این مدت احادیث جابه جا شدند و با آسیب هایی مواجه شدند.

آسیب ها عبارتند از : 1. تقطیع.  از امام سوال می شد امام پاسخ دادند اما محدثین برای استفاده حدیث در موضوع خود هر بخشی را در عنوان مناسب خود قرارداده واحادیث را تقطیع می کردند. تقطیع گاهی سودمند وگاهی آسیب رسان است. حدیث ممکن است همراه با قرائن باشد وقتی تقطیع می شود قرائن از بین می رود.

تقطیع حدیث: بخش بندی حدیث به موضوعات در خور  ومناسب با محتوای آن برای احتجاج بهتر ، به شرط توجه به حفظ معنای بخش تقطیع شده پیش از تقطیع.

آسیب های تقطیع:

الف: برداشت نادرست

در برخی از موارد از برخی قرائن غفلت صورت می گیرد و قرینه حذف می شود. مثال: در حدیثی از امام صادق از آباء از امام علی علیه السلام نقل شده « اول من کاتب لقمان حکیم» مکاتبه یعنی نامه نگاری. امام اگر متن کامل را نگاه کنیم متوجه خواهیم شد مقصود چیز دیگری است در دعائم الاسلام است که آمده « اول من کاتب لقمان حکیم وکان عبدال حبشیا» منظور از کاتب نامه نگاری نیست بلکه مکاتبه وقرار دادی بین برده ومالک است که طبق این قرار داد برده کار می کند تا خود را از مالک خریداری وآزاد کند.

نمونه دیگر: پیامبر ( ص ) به ابوذر فرمود : ای اباذر مثل کسی که بی عمل دعوت( تبلیغ دین ) کند مانند کسی است که بی کمان تیر بیندازد. طبق این برداشت یدعو دعوت به دین است اما اگر متن کامل را بررسی کنیم وصیب پیامبر به ابوذر است که می فرماید آن مقدار از دعا با کار نیک باشد همانطور که نمک در غذا کفایت می کند یا اباذر مثل الذی بغیر عمل کمثل الذی  یرمی بغیر وتر .پس این عبارت درباره دعا کردن است نه دعوت کردن. دعا ویدعو هر دومعنا را دارد بنابراین برخی از نویسندگان دعوت به دین را برداشت کرده اند.

نمونه سوم. مرحوم کلینی حدیثی را سه جا آورده در باب حق جوار آمده محمد بن یحیی عن عحمد بن محمد بن عیسی عن محمد بن یحیی عن طلحة بن زیدعن ابی عبدالله عن ابیه . قال قرات فی کتاب علی . ان رسول  الله کتب بین المهاجرین والانصار  ومن لحق بهم من اهل یثرب ان الجار کاالنفس غیر مضار ولا آثم وحرمة الجار علی الجار کحرمة امه .

طبق این برداشت کلینی حق همسایه را مثل نفس انسان ومانند حرمت مادر بیان کردهاست.

در باب ضرار آمده « جار مانند نفس نباید به آن آسیبی رساند».

در باب اعطاء امان چنین آورده :« محمد بن یحیی عن احمدبن محمد عن محمد بن یحیی عن طلحة بن زید …  ان کل قاضیة قضت… سخن از جنگ وقذف است که اگر به سمت جنگ رفتید و کسانی به شما پناه اوردند حق ندارید به آن آسیب وارد کنید کسی که به شما پناه آورد مانند حرمت پدر ومادر با حقوق او را حفظ کرد. پس با توجه به متن کامل روایت جار در اینجابه معنای همسایه نیست بلکه به معنای پناه آورنده است که قرآن می فرماید واحد من المشرکین استجارک فاجره  از ریشه جیر به معنای پناه آورنده است به دلیل تقطیع حدیث برداشت چیز دیگری شده است.

ب. ابهام معنای  حدیث

مثلا در حدیثی در وسائل الشیعه ( باب خروج الی النزهة والی الصید) حدیث 15260 آمده محمد بن یعقوب عن محمد بن یحیی عن احمد بن محمد بن عیسی عن ابراهیم بن ابی محمود عن الرضا (علیه السلام)فی حدیث قال : لقد خرجت الی نزهة لنا ونسی الغلمان الملح فذبحوا لنا شاة . سفری تفریحی رفتیم نمک فراموش شده بود گوسفندی برای ما ذبح شد. حدیث مبهم است. شیخ حر عاملی در حدیث 31253حدیث کامل را آورده

31253- 1- مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي مَحْمُودٍ قَالَ: قَالَ لَنَا الرِّضَا ع أَيُّ الْإِدَامِ أَجْزَأُ فَقَالَ بَعْضُنَا اللَّحْمُ وَ قَالَ بَعْضُنَا الزَّيْتُ وَ قَالَ بَعْضُنَا اللَّبَنُ فَقَالَ هُوَ لَا بَلِ‏ الْمِلْحُ‏ لَقَدْ خَرَجْتُ إِلَى نُزْهَةٍ لَنَا وَ نَسِيَ‏ الْغِلْمَانُ الْمِلْحَ فَذَبَحُوا لَنَا شَاةً مِنْ أَسْمَنِ مَا يَكُونُ فَمَا انْتَفَعْنَا مِنْهَا بِشَيْ‏ءٍ حَتَّى انْصَرَفْنَا.

إدام چیزی است که با نان می خورند گوشت باشد یا پنیر یا هر چیز دیگری. سوال شد کدام ادام بهتر است بعد حضرت فرمود بل الملح. در زمان سابق چون نمک کمیاب بود جدای از غذا می گذاشتند و کمی نمک می زدند که درباره امام علی (ع) آمده نان با نمک می خورد چون نان بدون نمک بود حضرت کمی نمک می زدند .  در این روایت می فرماید غلامان نمک یادشون رفته بود ودر سفر تفریحی بودیم گوسنفند ذبح شد چون نمک نبود غذا بی مزه بود نتوانستیم استفاده کنیم.

ج. آسیب سوم تقطیع حدیث رد حدیث است.

مثال: در حدیث آمده الشوم فی ثلاث : الفرس والمراة والدار. زن در کنار اسب قرار گرفته است. در حالی که اصل حدیث چیز دیگری است عایشه روایت کرده : لم یحفظ ابوهریرة لانه دخل والرسول (ص ) یقول قاتل الله الیهود یقولون الشوم فی ثلاث …  ابوهریره حدیث را ضبط نکرده زیرا او نزد پیامبر( ص ) آمددر حالی که ایشان می فرمود خدا بکشد یهود را که می گویند شوم در سه چیز است. او اول حدیث را نشنیدبلکه آخر حدیث راشنید. این حرف یهود است و پیامبر ( ص ) این حرف را رد می کند.

2. تصحیف. آسیب دوم حدیث تصحیف است.

تصحیف : الخطا فی الصحیفه یعنی خطای در نوشتار. فرق تحریف وتصحیف این است که تحریف عمدی است برخلاف تصحیف.

(استاد مسجدی کتابی به نام التصحیف فی متن الحدیث نوشته اند که موسسه دارالحدیث چاپ کرده است ریشه های، شیوه های علاج وتفصیل بیشتر در این کتاب آمده است.

برخی از عوامل تصحیف:

  • آنچه به کتابت بر می گردد: خط کوفی. خط کوفی در قرن اول ودوم وسوم واوایل قرن چهارم در شبه جزیره عرب وعراق خط رایجی بود. نقطه والف وسط کلمه را نداشت.مثلا «هس» می توانست هش، هاش، هیث، هیت و… باشد. تصحیف ، اختلاف قرائات مثل مالک یوم الدین ، ملک یوم الدین خط کوفی عامل آن است . در قرن چهار وزیر به نام ابن مقله خط نسخ را ایجاد کرد و جایگزین خط کوفی شد.
  • آنچه به ناسخ بر می گردد. ناسخ می خواست از خط کوفی به نسخ برگرداند اینجا تصحیفاتی صورت می گرفت. که انتقال دید از واژه به مشابه آن ، دوبار خواندن بخشی از کلمه، عدم دقت در املا ، مرتکزات ذهنی از عوامل تصحیف است.- یکی از عوامل تصحیف تشابه شکلی کلمات است.

    – برخی از تصحیفات ناشی از عدم فاصله است.

    – عامل دیگر تصحیف تشابه بین مجموع دو کلمه وبیشتر با دو کلمه وبیشتر

  •  – قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع‏ مَنْ‏ جَدَّدَ قَبْراً أَوْ مَثَّلَ مِثَالًا فَقَدْ خَرَجَ مِنَ الْإِسْلَام‏. بحث در ( جدد ) است که احتمال دارد جدد باشد یعنی نباید قبر دو باره ساخته وتجدید شود  یا حدد  برخی گفته اند یعنی نباید قبر بلند باشد بلکه باید همسطح با زمین باشد در نسخه دیگری جدّث آمده به معنای عدم جواز نبش قبر است که نیاز به تجدید دارد.
  • تشابه شکلی بین کلمات: کلینی در جلد الكافي (ط – الإسلامية) ؛ ج‏6 ؛ ص540

    عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ص‏ إِنَّ مِنَ الْحَقِّ أَنْ‏ يَقُولَ‏ الرَّاكِبُ‏ لِلْمَاشِي الطَّرِيقَ‏

    – وَ فِي نُسْخَةٍ أُخْرَى‏ إِنَّ مِنَ الْجَوْرِ أَنْ يَقُولَ الرَّاكِبُ لِلْمَاشِي الطَّرِيقَ.

    حق وجور در خط کوفی مثل هم نوشته می شوند اختلاف حدیث رخ داده است شیخ صدوق در خصال تعبیر « الجور » را نقل کرده است.

    مثال دیگر برای تشابه دو کلمه با دو کلمه دیگر : در کتاب زهد حسین بن سعید اهوازی : عن جابر قال سمعت رجلا یقول لابی عبدالله : ان لی ابوین مخالفین؟ فقال له برهما کما تبر المسلمین یسمی هو الاباء.  از امام صادق علیه السلام سوال شد پدر ومادرم مخالف( سنی ) هستند چگونه رفتار کنم ؟ حضرت فرمود با آنها به نیکی رفتار کنید همانطور که با مسلمان رفتار می شود.  در این حدیث یسمی هو الآباء  ودر حدیث دیگر آمده «ممن هو یتوالانا» چون در خط کوفی شبیه هم هستند تصحیف صورت گرفته است.

    عدم فاصله بین کلمات یکی از عوامل تصحیف است.  مثال در من لا یحضره الفقیه آمده کسی که باید غسل کند وهوا سرد است ومی ترسد مریض شود تیمم کند  حدیث این است در من لا یحضر این است

    وَ سَأَلَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ سِنَانٍ- أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع- عَنِ الرَّجُلِ تُصِيبُهُ الْجَنَابَةُ فِي اللَّيْلَةِ الْبَارِدَةِ وَ يَخَافُ عَلَى نَفْسِهِ التَّلَفَ إِنِ اغْتَسَلَ فَقَالَ يَتَيَمَّمُ وَ يُصَلِّي فَإِذَا أَمِنَ‏ مِنَ‏ الْبَرْدِ اغْتَسَلَ وَ أَعَادَ الصَّلَاةاما همین روایت در کتاب اصول کافی فَإِذَا أَمِنَ الْبَرْدَ آمده یعنی در من لایحضر « من » اضافه آمده است

6 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *