خلاصه نویسی دانش پژوه محترم آقای محمد صالحی بابادی:

جلسه پنجم : تاریخ تدوین حدیث نبوی – استاد مجید معارف 

این مطلب را مفروض می‌گیریم که به کلامی که حکایت از قول و فعل و تقریر معصوم (به طور ویژه در این بحث: پیامبر) کند، حدیث گفته می‌شود. حدیث معادل سیره در نظر گرفته می‌شود، با این تفاوت که در سیره، بارِ عملی و رفتاری قوی‌تر است و بیشتر به رفتار و فعلْ ناظر است.

از نظر مسلمین، حتّی در زمان حضور پیامبر، معلوم بود که سیرۀ پیامبر مانند قرآن می‌تواند منبعی برای شناخت دین باشد، مضاف به آنکه خداوند متعال نیز در قرآن، مسلمین را به استفاده از سیرۀ پیامبر امر کرده (آیۀ ۱۸ سورۀ احزاب: لقد کان لکم في رسول اللّٰه أسوة حسنة). الگو و مقتدا بودن پیامبر نیز برای مسلمانانِ زمان صدر اسلام نیست، بلکه برای همۀ مسلمین در همۀ زمان‌ها و مکان‌ها است. به این جهت، حدیث نبوی تدوین شد و با تدوین احادیث، مواریث و منابعی که محتوی سنّت است، به دست ما رسیده. بحث فعلی ما دربارۀ تاریخ تدوین حدیث نبوی به طور مختصر است.

اوّل از همه، باید به «تدوین» پرداخته  شود که معنای آن چیست. وقتی می‌گوییم تدوین، تدوین دو معنا دارد و شامل دو مرحله می‌شود. شاید تا سال ۱۵۰، تدوین به معنای یادداشت بوده، هر چند به شکل متفرّقه. در این مرحله، اجمالاً حدیث نبوی ثبت می‌شود، هر چند به نحو ابتدایی و پراکنده (نه به نحو موضوعی و مثل آن). دربارۀ این دوره، باید گفت که به ملاحظاتی، در میان اهل تسنّن، احادیث بیشتر به شکل شفاهی و در حافظه ثبت شد و ثبت کتبی، کم بوده و اندک. در کتاب شفاهی و مکتوب در نخستین سده‌های اسلامی نوشتۀ کریگور شولر، ثابت شده که اندکی قبل از ظهور اسلام و در ابتدای ظهور اسلام، انتقال علوم به دو شیوۀ شفاهی و مکتوب به موازات یکدیگر در جریان بوده و هر چه جلوتر می‌رویم، انتقال کتبی افزوده می‌شود. نگارندۀ این کتاب بر این عقیده است که افزایش انتقال کتبی از ثمرات ظهور اسلام است و تدوین سنّت نبوی نیز تحت تأثیر تدوین قرآن رشد کرد.

در اینجا شایسته است که به «فرمان تدوین رسمی حدیث» اشاره کنیم که از عمر بن عبدالعزیز، یکی از خلفای بنی امیّه در ابتدای قرن دوم هجری قمری، صادر شد. این فرمان خطاب به یکی از والیان وی بود. در فضای اهل تسنّن، این فرمان را مبدئی برای ثبت کتبی سنّت نبوی در نظر گرفته شده. همان گونه که گفته شد، از این تاریخ تا ۱۵۰ ق، ثبت به نحو تدوین ابتدایی بود. بعضی از اشخاص در این زمان نقش داشته‌اند؛ مانند زُهری و سعید بن أبی اروبه  و … .

این خلاصه‌ای از تدوین اولیۀ حدیث بود.

بعد از سال ۱۵۰ ق، تدوین توسعۀ معنایی پیدا کرد. حاصل این توسعۀ معنایی، ظهور آثاری از کتاب‌های حدیثی است. دانشمندان به سمت ثتب و تدوین ابتدایی حدیث نرفتند؛ زیرا قبل از این، نوشتن احادیث تمام شده بود. دانشمندان در این مرحله، به دنبال ثبت احادیث با شکل منظّم بودند. در این مرحله، با «کتاب‌های حدیثی» روبه‌رو می‌شویم که بخشی در قرن دوم تدوین می‌شوند و بخشی در قرن سوم. خودِ اهل تسنّن، قرن سوم را قرن طلایی در تدوین حدیث می‌دانند؛ به دلیل آنکه مهم‌ترین کتاب‌های حدیثی اهل تسنّن در همین زمان به وجود آمده‌اند؛ یعنی شش کتاب حدیثیِ صحیح بخاری، صحیح مسلم، و سنن اربعه (ابن ماجه، ابی داود، نسائی، محمد بن عیسای ترمذی).

پس در دورۀ تدوین، ما با تدوین حدیث همراه با طبقه‌بندی و تنظیم روبه‌رو هستیم. توضیح این بخش:

از دورۀ ۱۵۰ ق تا پایان قرن سوم قمری: در این دوره، سه نسل کتاب تألیف شده:

۱. مصنَّفات: جمع مصنّف، از ریشۀ صنف به معنای دسته. یعنی در این کتاب، احادیث نبوی دسته دسته می‌شود بر اساس موضوع؛ فصلی برای احادیث نماز، فصلی برای احادیث طهارت، و … به نام «کتاب الطهارة» و … . پس مصنَّف یعنی کتاب حدیثی‌ای که احادیث آن صنف صنف هستند. یک ویژگی دیگر نیز برای این نوع کتاب‌ها هست: عادت علما در نوشتن مصنّفات این بوده که در هر موضوع و باب، ابتدا احادیث پیامبر را ثبت می‌کردند که گاهی این حدیث‌ها سند داشت و گاهی نداشت. به دنبال این احادیث، فتاوایی از اصحاب و تابعین نیز ثبت می‌شده. نتیجه آنکه کتاب‌های مصنَّف، به طور خالص برای احادیث پیامبر نبوده. پس دو ویژگی برای مصنَّفات وجود دارد: ۱. دسته‌بندی موضوعی؛ ۲. درج فتاوای اصحاب و تابعین. مثال: مصنَّف سفیان ثوری، مصنَّف ابوحنیفه، مصنَّف اوزاعی، و … . بیشتر این مصنَّفات در طول زمان از میان رفته و یکی از آن‌ها به جا مانده، یعنی مصنَّفی که مالک بن انس نوشته و نام آن به طور مختصر «المُوَطَّأ» است؛ یعنی کتابی که محتوای آن منقَّح است یا مورد پذیرش. به علّتِ آنکه وی امام مذهب مالکی بوده، از کتاب وی نسخه‌برداری شده و بر خلاف دیگر مصنَّفات، از میان نرفته.

۲. مسانید: نسل دوم کتاب‌های حدیثی اهل تسنّن. در تعریف علمای حدیث اهل تسنّن، مسند یعنی کتابی که در آن، احادیث پیامبر جدا از آراء و فتاوای صحابه و تابعین درج شده باشد (بر خلاف مصنَّف‌نگاری) با سند کامل (یعنی حدیث مرسل در آن وجود ندارد) و بر اساس راوی دسته‌بندی شده باشد، نه بر اساس موضوع و محتوا. بزرگترین مسندی که باقی مانده، مسند احمد بن حنبل، که حدود ۲۷ هزار حدیث و پانصد حدیث در آن وجود دارد. در این مسند، همان‌گونه که ویژگی‌های مسند است، دسته‌بندی موضوعی در روایات هر راوی وجود ندارد و این چنین شروع شده: مسند عشرۀ مبشره: مسند خلفاء الراشدین، مسند ابی بکر، مسند عمر بن خطاب، مسند عثمان بن عفان، مسند علی بن أبی طالب، و … . گفته می‌شود که اوّلین شخصی که این روش را اجرا کرده، طیالسی بوده. بعضی از مسندها هم در گذر زمان از بین رفته؛ ولی بزرگترین مسند که احمد بن حنبل بوده، باقی مانده که بقاء مسند وی به دلیل آن بود که وی پیشوای مذهب حنبلی است. [علاوه بر مسند وی، مسندهای دیگری نیز باقی مانده که می‌توان به آن‌ها مراجعه کرد.]

۳. صحاح و سنن: در قرن سوم قمری به طور خاص، سبک و روش یا نسل جدیدی از کتاب‌های حدیثی تهیه شدند به نام صِحاح و سنن. توضیح آنکه کتاب‌های مسند نسبت به کتاب‌های مصنَّف، امتیازهایی داشتند. در کنار این امتیازها، دو اشکال عمده در کتاب‌های مسند وجود داشت: ۱. عاری بودن از دسته‌بندی موضوعی روایات (به همین علّت، یافتن روایات مربوط به موضوع مورد علاقه، سخت و مشکل بود)؛ ۲. معیار مشخّصی در تمییز روایات صحیح از حسن یا ضعیف نداشتند و تنها چیزی که وجود داشت، سلیقۀ نویسنده بود. علاوه بر این مشکل درونی مسانید، در خارج نیز جریان جعل و وضع حدیث در میان اهل تسنّن پا گرفت و امر بر کسانی که به حدیث علاقه داشتند، مشتبه شد. یکی از استادهای حدیث به نام اسحاق بن راهویه در مجلس حدیث، آرزویی بر زبان جاری می‌کند: لو اجتمعتم لصحاح سنن رسول اللّٰه؛ ای کاش همۀ  شما همّت می‌کردید تا سنّت‌های صحیح رسول اللّٰه را جمع‌آوری می‌کردید. محمّد بن اسماعیل بخاری یکی از شاگردان اسحاق بود که تصمیم گرفت آرزوی استاد خویش را عملی کند و شروع به نگاشتن «صحیح» خویش کرد. با سال‌ها زحمت و مسافرت و … ، تا حدود ششصدهزار حدیث را جمع آوری کرد و از میان آن‌ها هفت هزار و پانصد حدیث را جمع می‌کرد. البته وی گفته بیشتر از این نمی‌توانستم جمع‌آوری کنم و نمی‌خواستم کتاب را قطور کنم. به موازات وی، یکی از هم‌طبقه‌های وی، یعنی مسلم بن حجّاج نیشابوری، دست به کاری مشابه زد و از بین ۳۰۰ هزار حدیث، رقمی نزدیک به ۷۴۰۰ حدیث را جمع‌آوری کرد که به آن گفته می‌شود صحیح مسلم. به جمع این دو کتاب گفته می‌شود صحیحَین. یکی از بحث‌های اختلافی و تحلیلی پردامنه، آن است که شرط صحّت از نظر این دو، چه بوده. برای مطالعه:

جوامع حدیثی اهل سنّت؛ مجید معارف

در کنار صحیحَین، ما اصطلاحی داریم به نام سنن اربعه. این کتاب‌ها نیز با فاصلۀ کوتاهی بعد از بخاری و مسلم، با تلاش‌های چهار محدّث دیگر نگاشته شدند:

۱. ابن ماجۀ قزوینی

۲. محمّد بن عیسای ترمذی

۳. ابوداوود سجستانی

۴. احمد بن شعیب نسائی

در نیمۀ دوم قرن سوم زندگی کرده‌اند و آخرینشان هم نسائی است (متوفّای ۳۰۳ ق).

دو تفاوت میان سنن و صحیح وجود دارد: ۱. در صحیحین، در همۀ موضوعات دینی، حدیث تدوین شده و از کتب جامع مطلق حدیثی است، ولی در سنن، احادیث فقهی تدوین شده و روایات دیگر ذکر نشده؛ ۲. نسبت به صحیحین، ادّعای صحّت تک‌تکِ روایات وجود دارد، در حالی که این ادّعا دربارۀ سنن وجود ندارد. البته نه به معنای اینکه روایاتشان ضعیف است؛ بلکه به این معنا که وجود روایت ضعیف در آن بعید نیست. تا اینجا شد ۶ کتاب. در کنار دو کتاب قبلی (الموطّأ مالک بن انس و مسند احمد بن حنبل)، اصطلاح الکتب الثمانیة گفته شده که جوامع حدیثی کهن اهل تسنّن هستند.

از اینجا به بعد، به طور مختصر به وقایع قرن چهارم و پنجم از یک سو و بعد از آن، به وقایع قرن ششم به بعد.

بعد از نگاشتن شش کتاب اصلی، در قرن چهارم و پنجم، بزرگانی ظاهر شدند (مانند بیهقی، دارقطنی، حاکم نیشابوری، طبرانی، و …) که سعی کردند کارهای تکمیلی انجام دهند نسبت به آثار قرن سوم. آثار تکمیلی یعنی هر چند قبل از این کتاب‌های صحاح و سنن نگاشته شد (مهم‌ترین کتاب‌های حدیثی اهل تسنّن)؛ ولی جمع‌آوری و تدوین تمام نشده. به عنوان مثال، حاکم نیشابوری ادّعا کرد که با شرط بخاری و مسلم، هزاران حدیث وجود دارد که تدوین نشده؛ بنابراین، کتاب المستدرك علی الصحیحَین نگاشته شد. دیگران نیز همین‌طور؛ مثل بیهقی در سنن‌های سه گانه یا طبرانی در معجم‌های سه‌گانه (صغیر و متوسّط و کبیر). با این توضیحات، می‌توان گفت که تا پایان قرن پنجم، احادیث نبوی به صورت کامل تدوین شد و در پایان قرن پنجم، تدوین به پایان می‌رسد؛ ولی این به معنای آن نیست که از قرن ششم به بعد، واقعۀ حدیثی نداریم. در رأس این اتّفاقات، ظهور کتاب‌های تجمیعی از آثار پنج قرن قبل است. یعنی جوامعی گسترده از روایات پیشینیان. مثال‌های ذکر می‌کنیم. در قرن ششم، فردی به نام ابن اثیر جزری، تصمیم گرفت که کتاب‌های شش‌گانۀ قبلی را به یک کتاب فراگیر تبدیل کند، همراه با حذف مکرَّرات و تبیین مشکلات و ساختاری نو.  کتاب وی جامع الأصول في أحادیث الرسول نام گرفت. از این کتاب، استقبال شد.

از قرن هشتم تا نهم هجری، ابن کثیر دمشقی، ده کتاب را به یک کتاب تبدیل می‌کند؛ یعنی شش کتاب اصلی به علاوۀ مسند احمد بن حنبل و معجم کبیر طبرانی و مسند أبویعلی موصلی و مسند أبوبکر بزّاز. اسم کتاب وی جامع المسانید و السنن شد.

قرن نهم هجری قمری: قرن سیوطی. او تصمیم گرفت که همۀ کتاب‌های حدیثی سابق را در یک کتاب جمع‌آوری کند. هفتاد و چهار کتاب جمع آوری شد و نام کتاب تجمیعی شد: الجامع الکبیر یا جمع الجوامع. این کتاب دو بخش اساسی دارد: قسم الأقوال و قسم الأفعال و جمعاً ۴۵ هزار حدیث است. صد سال بعد از سیوطی، یکی از دانشمندان هندی به علی بن حسام هندی معروف به متّقی هندی، کتاب معروف کنز العمّال في سنن الأقوال و الأفعال را بر پایۀ جامع کبیر سیوطی نگاشت.

برای مطالعۀ بیشتر:

مباحثی در تاریخ حدیث؛ مجید معارف. فصل اوّل با عنوان تدوین حدیث نگاشته شده که دربارۀ دوره‌های تدوین حدیث است. البته در فصل‌های بعدی هم مطالب مفیدی وجود دارد.

مفصّل‌تر: تاریخ عمومی حدیث؛ مجید معارف. بخش اوّل دربارۀ تدوین تاریخ حدیث نبوی است و بخش دوم دربارۀ تدوین حدیث شیعه.

تاریخ تدوین السنّة و شبهات المستشرقین؛ دکتر حاکم عبیسان المطیري. علاوه بر تاریخ تدوین، به شبهات مستشرقین هم اشاره شده.

بحوث في تاریخ السنّة المشرّفة؛ دکتر أکرم ضیاء العمري

جوامع حدیثی اهل سنّت؛ مجید معارف

35 پاسخ

  1. الان صحیح بخاری صحیحه چرا اطلاعات نادرست میدید بخاری متعصب ملعون که یک روایت از اهل بیت نمیاره احادیث رجل امرد و جنون پیامبر رو در همین صحیح اومده چرا تذکر نمیدید این مبنا برای شیعه ارزش نداره

  2. جلسه پنجم: تاریخ تدوین حدیث نبوی – استاد مجید معارف
    اصل تدوین یعنی چه؟ صِرف نوشتن و نگارش سیره حضرت رسول صلی الله علیه و آله.
    گریگور شولر کتابی با عنوان شفاهی مکتوب دارد که در آن می‌گوید همزمان با ظهور اسلام، انتقال علوم به صورت شفاهی و مکتوب آغاز می‌گردد. تدوین سنت تابعی از تدوین قرآن شریف می‌باشد.
    یکی از خلفای بنی امیه به نام عمر بن عبد العزیز در ابتدای قرن دوم فرمان تدوین رسمی حدیث را صادر کرد. تا حدود سال ۱۵۰ هجری که بسیاری از روایات نوشته می‌گردد.
    پیشگامان اولیه کتابت حدیث: محمد بن شهاب زُهری، ابوبکر محمد بن حزم انصاری، رافع بن خُدیج، مالک بن انس و سعید بن ابی عروبه
    پس از نیمه دوم قرن دوم هجری: “توسعه معنایی تدوین حدیث” که موجب ظهور آثار کتاب‌های حدیثی می‌گردد. (معنای ثانویه تدوین حدیث)
    خود علمای اهل سنت قرن سوم را عصر طلایی در تدوین حدیث می‌دانند.
    مهمترین کتب حدیثی اهل سنت: صحیح بخاری، صحیح مسلم، سنن اربعه (سنن ابن ماجه قزوینی، سنن ابو داود سجستانی، سنن احمد بن شعیب نَسائی و سنن محمد بن عیسی تِرمَذی)
    از قرن دوم به بعد: جمع‌آوری کلیه روایات معتبر همراه با طبقه‌بندی و تنظیم.
    از نیمه دوم قرن دوم تا پایان قرن سوم سه نوع کتاب حدیثی در میان اهل سنت تالیف گردیدند:
    ۱- مُصَنّفات که ریشه آن صنف است و یعنی احادیث با سند یا بدون سند دسته دسته می‌گردند مثل دسته‌بندیِ موضوعی روایات مربوط به نماز روزه و… – در مصنفات آرا و فتاوای تابعین و صحابه را هم می‌آوردند. ، چند نمونه: مصنف سفیان ثوری و مصنف ابو حنیفه که اکثر قریب به اتفاق آن‌ها از بین رفته است و صرفا مصنف مالک بن انس (موسس مذهب مالکی) با نام المُوَطَا (به درخواست منصور عباسی) باقی مانده است‌.
    ۲- از اواخر قرن دوم سبک جدیدی از کتاب‌ها به نام مسانید (جمع مُسنَد) ظاهر می‌گردند. : احادیث حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) با ذکر کامل سند به صورت کاملا جداگانه از سخنان اصحاب و البته با محوریت و دسته‌بندی بر اساس احادیث منقول از هر یک از اصحاب جمع‌آوری و تدوین شده باشد.
    معروف‌ترین مسند: مسند احمد بن حنبل (شامل حدود ۲۷ هزار روایت)
    مشکل دیگر مسندات: معیار علمی مشخصی برای تشخیص احادیث صحیح، حسن و ضعیف نداریم.
    اولین مسند: مسند ابو داود الطیالسی
    ۳- صِحاح و سُنن نگاری در قرن سوم (صحیحین و سنن اربعه)
    آرزوی اسحاق بن راهویه در جمع شاگردانش منجمله محم. بن اسماعیل بخاری: جمع‌آوری سنت‌های صحیح رسول الله (صلی الله علیه و آله)
    بخاری تا حدود ششصد هزار حدیث را جمع‌آوری کرد و از میان این‌ها حدود هفت هزار روایت را برگزید و البته ادعا نمی‌کند که باقی روایات ناصحیح است.
    مسلم بن حَجّاج نیشابوری از دوستان بخاری دست به اقدام مشابه می‌زند و کتاب صحیح مسلم را تدوین می‌کند.
    کتاب تالیف استاد: جوامع حدیثی اهل سنت
    فرق سنن اربعه با صحیحین: ۱ در سنن اربعه صرفا در موضوعات فقهی و احکام حدیث وجود دارد. ۲ در سنن اربعه، ادعای صحت یکایک روایاتش وجود ندارد.
    *الکتب الثمانیه: جوامع اولیه حدیثی اهل سنت شامل شش کتاب صحاح سته و الموطا و مسند احمد بن حنبل.
    *اتفاقات قرن چهارم و پنجم:
    مهمترین محدثان اهل سنت: بیهقی (سنن‌های سه گانه)، ابو الحسن دارقُطنی، حاکم نیشابوری (المستدرک (مکمل) علی الصحیحین)) و سلیمان بن احمد طبرانی (مَعاجم سه گانه) که کارهای تکمیلی انجام می‌دهند.
    *اتفاقات قرن ششم: ظهور کتاب‌های تجمیعی از آثار پنج قرن اول مانند کتاب جامع الاصول فی احادیث الرسول ابن اسیر جذعی که دربرگیرنده کلیه احادیث صحاح با حذف تکراری‌ها می‌باشد.
    *قرن هشتم هجری: ابن کثیر دمشقی که وی ده کتاب از کتاب‌های گذشتگان را تبدیل به یک کتاب به نام جامع المسانید و السنن الهادی للاقوم السنن می‌نماید.
    *قرن نهم هجری: سیوطی کلیه کتاب‌های حدیثی (۷۴ کتاب) را جمع‌آوری می‌کند و اسمش را الجامع الکبیر یا جمع الجوامع می‌گذارد که شامل ۴۵ هزار حدیث می‌گردد.
    بعد علی بن حسام‌الدین هندی یا المتقی الهندی کتاب کنز العُمال فی سنن الاقوال و الافعال را بر اساس کتاب جامع الکبیر سیوطی تالیف می‌کند.
    معرفی کتاب: مباحثی در تاریخ حدیث، تاریخ عمومی حدیث و جوامع حدیثی اهل سنت تالیف جناب استاد – تاریخ تدوین السنه و شبهات المستشرقین – بحوث فی تاریخ سنه المشرفه از دکتر اکرم ضیا.

  3. سلام علیکم
    با تشکر
    استاد محترم اگر نمیخواستند به منع تدوین حدیث بپردازند لازم نبود که توجیه بفرمایند که مسلمانان صدر اول بیشتر حفظ میکردند و باید میگفتند به ملاحظاتی ثبت و تدوین حدیث ممنوع بود نه اینکه مسلمانان بیشتر در سینه حفظ میکردند

  4. سلام تا اینجا ک گوش کردم همه اساتید عالی بودن
    خدا عمرشون بده
    از این طرح و برنامه ریزی تون بسیار سپاسگزاریم
    ان شاءالله ک همه مشتاقان این رشته درجریان این برنامه قرار بگیرن و استفاده کنن
    عالی بود عالی
    خیر ببینین الهی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *