نقد و بررسی کتاب «در باب فلسفه تحلیلی با محوریت ویتگنشتاین» _ بخش نهایی

ویتگنشتاین متاخر از «نظریۀ تصویری معنا» و رویکرد ذات‌گرایانه‌اش نسبت به معنا دست برداشت و «نظریۀ کاربردی معنا» را جایگزین آن کرد. او در این مقطع برای توضیح چگونگی معناداری به‌جای استفاده از تصویر گزاره، دربارۀ کاربرد واژگان در سیاق‌های مختلف سخن می‌گوید. استدلال او این است که صرف ویژگی اشاره‌داشتن «واژه» به مدلولی خاص […]

نقد و بررسی کتاب «در باب فلسفه تحلیلی با محوریت ویتگنشتاین» _ بخش دوم

نظریۀ تصویری معنا: ویتگنشتاین متقدم در این بخش از رساله مدعی می‌شود که گزاره‌ای مانند «راست‌گویی خوب است» مُهمل و بی‌معنا است. او ابتدا بین معنا (sence) و مدلول (meaning) فرق می‌گذارد و می‌گوید که فقط گزاره‌ها معنا دارند و واژگان در بستر گزاره معنا می‌یابند. وقتی می‌گوییم «کتاب روی میز است»، کتاب و میز […]

نقد و بررسی کتاب «در باب فلسفه تحلیلی با محوریت ویتگنشتاین» _ بخش اول

به نام او که هستی بخشید. به جای مقدمه:فلسفۀ تحلیلی را می‌توان از یک نگاه جدیدترین معبود جویندگان راهی برای کاویدن استدلال بر پایۀ واقعیات و مولفه‌های پیشینی (و به قول فرگه عینی) دانست. آنها که از آمیختن گزاره‌های تجربی با استدلال‌های فلسفی در قرن ۱۹ و یکه‌تازی تجربه‌گرایان ناراضی بودند در واکنش به آن […]