اگر تاکنون با نوشتههای فلاسفۀ مکاتب مشاء و صدرا و به خصوص ترجمان و تحشیههای فارسی آنها دمخور بودهاید، پیش از هر چیز باید بدانید که استاد دینانی از همان ادبیات علمی مرسوم استفاده میکنند با این تفاوت که تا جایی که امکان دارد میکوشند اصطلاحات را پارسیزه کنند. پس اگر درجایی با واژۀ «آگاهی» برخورد کردید، بدانید که منظور از آن همان علم است و به همین منوال باقی مفردات نظری بحث پیش میرود.
در آغاز آنچه مفید است تا بیان شود، احساسم در زمان مطالعه بود؛ تلفیقی از خلسۀ ناشی از تکرارهای زیاد و غلطیدن در سطح مطلب و به وجد آمدن آنی با امید شکافتن بیشتر موضوع! بارها و بارها چندین بند را مجبور میشدم دوباره بخوانم تا متوجه مطلب شوم و رشتۀ افکاری که از دستم بیرون رفته بود را دوباره بیابم؛ اتفاقی که در مطالعۀ آثار فلسفی عجیب نیست اما این بازگشت نه به خاطر ژرفای خاص که بیشتر به دلیل پیوستگی دهها موضوع و مدعا و ردیف شدن تمام عوارض و آثار ذاتی و نفسالامری هر چه که در قاموس عالم واقع و الفاظ به «اختیار» مربوط است -علیٰ اَیّ نحوٍ کان- پیش آمد. البته به هیچ وجه عمق مطالب و به معنای واقعی کلمه، توانایی پرداخت استاد به زوایایی که تاکنون کمتر دیده بودم را نفی نمیکنم اما جای خالی «عنوان گذاری» بهتر برای تمام اجزای فصل ها احساس میشود.
استاد آنقدر در بیرون کشیدن حالات، عوارض و ساحات موضوع بحث تبحر دارند که انسان جا میخورد که این حجم از کار چگونه از ذهن یک نفر بر میآید. خدایش سایۀ او را از سر جامعۀ علم کم نکند.
کتاب در ۵۱ فصل و ۴۱۶ صفحه به زیور طبع آراسته شده است اما پیوسته بودن مطالب طرح شده در هر فصل آنقدر زیاد است که شاید عناوین میتوانست تا سه برابر بیشتر شود! خلاصه اگر کسی بخواهد از چنین غولی سواری خوبی بگیرد بهتر است خود را برای «عنوان گذاری» نوشتههای هر فصل آماده کند تا از قطار ادعاها و استدلالها جا نماند.
ادامه دارد…
نویسنده محترم: جناب آقای سید علی مرعشی
راه ارتباطی با نویسنده: a.marashi110@gmail.com